آن معده هائيكه از شدت رطوبت ضعيف شده است يعنى غذاهاى مرطوبى زياد خورده است: زنجبيل، دارفلفل، زنيان، مصطكى مىباشد. زنيان عطارهاى قديمى دارند بلفظ اهل مشهد مىگويند (خردو) يعنى نان خواه.
باقلا چون طلا كنى بر روى * وسخ از روى در زمان ببرد ور مكرر كنى ز رخسارت * اثر زخم وغيره آن ببرد يعنى باقرا بكوبد وخمير كند وبر صورت بمالد چرك صورت را فورا برطرف كند اگر بهمين دستور تكرار كنيد ومدام بر صورت بماليد اثر زخم وغيره كه در صورت باشد برطرف كند.
نيم مثقال كندر اسفيد * زن چون با شهد شربتى سازد پس كند گرم وناشتا خوردش * بچه ى مرده را بيندازد يعنى نيم مثقال كندر سفيد كوبيده با عسل شربت كند، بعد گرم كند در روى آتش بعد ناشتا بخورد، بچه مرده در رحم مادر مياندازد.
گچ گذارى بسركه چون بر سر * خون بينى همان زمان بندد ور بود خون ز زخم تازه روان * چون فشانى بر آن روان بندد يعنى گچ را بكوبد با سركه خمير كند، بر سر بمالد خون بينى (دماغ) كه جارى باشد فورا بند مىآورد، اگر خون از زخم تازه جارى باشد قدرى گچ كوبيده روى زخم بپاشند فورا خون زخم بند مىآيد.
شبت پزندهء غلط ومسكن درد است * فواق را ببرد وطبع خشك را راند شود چو ريش ذكر كهنه زود گردد به * به سوزد از كسى از او بروى افشاند شبت (شود) همان است كه در آش وپلو مىپزند وميخورند، يعنى شبت اخلاط بدن را ميپزد (مثل منضج است) ودردهاى بدن را ساكت مىكند، فواق (زيرورو شدن غذا در معده) را برطرف مىكند، طبيعت را كه خشك است يعنى وجود عمل نمىكند، نرم مىكند ووجود عمل مىكند اگر زخم احليل كهنه شده باشد، شبت را بسوزانند خاكستر شبت را بر زخم احليل بپاشند مرض بزودى برطرف مىشود.