آبستن نشود. ودندان مرده بر دندان متألم نهند درد را ساكن كند. هفتم - ضماد فضلهء بيست ناخن آدمى بخورد كس دهند چنانكه واقف نشود صاحب ناخن را دوست دارد.
هشتم - اگر پوستى كه بچه در شكم مادر در آن باشد قدرى خشك كرده وسوده با مشك بهم زده صاحب جذام بشربت بخورد جذام را ببرد. نهم - ناف بچهء كه بوقت ولادت بريده باشيد اگر آن را سائيده مصروع بخورد صرع ببرد. اگر قدرى از آن در زير نگين انگشترى نهند حاملش از قولنج ايمن باشد. دهم - خون آدمى با خاك آميخته بر حشرات گزيده مالند درد ساكن كند واگر كسى را رعاف بود امساك نپذيرد نامش بدان خون بر ركو پاره بنويسند ودر برابر ش بنهند تا بر آن ناظر شود خون امساك پذيرد وخون بواسير اگر سگى بخورد بانگش كم شود. يازدهم - آب منى اگر بر برص وبهق طلا كنند زايل شود. دوازدهم - عرق آدمى بر دمل مالند صحت يابد. سيزدهم - شير زنان با عسل خورند سنگ مثانه خرد شود وبيرون آيد وقدرى ترنج با شير دختران حل كرده، اندك در چشم كشند درد را ساكن كند. چهاردهم - بول آدمى جوشانيده پاى صاحب نقرسى بدان بشويد درد را ساكن كند. پانزدهم - بول كسى كه به بيست سالگى رسيده باشد صاحب برص بخورد شفا يابد.
در عجايب المخلوقات گويد: كه صاحب طحال بخواب ديد كه هر روز سه نوبت بول خود بياشاميد ازين جهت خلاص شد. شانزدهم - بول صبى يعنى بچه كه طعام نمى خورد برتيلا گزنده دهند ودر تنور گرم نشانند تا عرق كند صحت يابد واگر در جرب مالند صحت يابد. هفدهم - كرم بزرگ كه در شكم بود خشك كرده وسوده باكتحال سفيد چشم ببرد.