والمؤلفة قلوبهم....) * (1) يعنى: " صدقات اختصاص دارد به: فقيران، مستمندان، كارمندان بخش زكات، تأليف قلوب و... ".
اما " عمر " سهم " مؤلفه قلوبهم " را قطع كرده حتى وقتى " ابابكر " در نامه اى دستور پرداختش را مىدهد، " عمر " نامه را پاره كرده به آنها مىگويد:
- " هيچ نيازى به شما نداريم، چرا كه خدا اسلام را عزت بخشيده و از شما بى نيازمان كرده است ".
وقتى آنها نزد " ابوبكر " باز مىگردند و به وى مىگويند: " آيا تو خليفه اى يا او "؟
مىگويد: " او ان شاء الله " (2).
8 - " ابن عباس " مىگويد:
- " طلاق در دوران رسول خدا (صلى الله عليه وآله)، و " ابوبكر " و دو سال از خلافت " عمر " - ولو با لفظ سه طلاق باشد - يك طلاق محسوب مىشد، ولى " عمر بن خطاب " گفت: مردم در امرى كه به آنان مهلت داده شده عجله مىكنند، خوب است اين كار را - يعنى سه طلاق را - امضا كنيم و بپذيريم، آنگاه اين كار را امضا نمود