روايت نقل كنيد.
وقتى " قرظه " به آن ديار وارد شد مردم از او احاديث پيامبر را طلب مىكردند ولى وى مىگفت: " عمر " ما را نهى كرده است (1).
حتى روزى از مردم خواست كه احاديثى كه نزد آنان هست را بياورند، وقتى آوردند فرمان داد همه را آتش زدند (2).
6 - قرآن كريم پس از بيان وجوب طهارت از جنابت مىفرمايد:
- * (... فلم تجدوا ماء فتيمموا صعيدا طيبا) * (3).
يعنى: " اگر آبى نيافتيد با خاك پاك تيمم كنيد ".
اما " خليفه دوم " با صراحت در برابر اين فرمان الهى مىايستد و درباره جنبى كه آب ندارد مىگويد نماز نخواند، بشنويد:
- " شخصى نزد " عمر " آمد وگفت: من جنب شدم و آب براى غسل نيافتم، عمر گفت: پس نماز نخوان، " عمار " كه در آنجا