چكيده انديشه‌ها (فارسي) - الدكتور محمد التيجاني - الصفحة ١٩٨
كردم، به شهرها و روستاهاى اطراف نيز رفتم تا جائى كه جز سه يا چهار نسخه برايم نماند.
از سوى ديگر رئيس دانشگاه زيتونه كه از دشمنان بزرگ من و تشيع بود، از طرف والى از استاندار خواست كه مرا توقيف، و تمامى كتابهاى پخش شده را جمع، و براى افرادى كه به آنها كتاب داده بودم پرونده سازى كنند.
يكى از دوستانم با رساندن اين خبر، كه پليس در تعقيبم مىباشد، پيشنهاد كرد كه از كشور فرار كنم، ولى من پاسخ دادم كه اگر اين كار را بكنم، براى آنان ثابت مىشود كه من گناهكارم.
بالاخره نيروهاى امنيتى فرا رسيده، مرا با خود به مركز بردند، در آنجا استاندار با ديدن من گفت:
مىخواهى در كشور آشوب بر پا كنى؟ خيال مىكنى اينجا هم " ايران " است؟
آنگاه مرا متهم كرد كه سه هزار جلد كتاب كفر آميز به همراه صد ميليون پول آورده ام تا ميان مردم تقسيم كنم.
گفتم: اولا كتابم كفر آميز نيست، ثانيا سه هزار جلد نياز به يك تريلى دارد شما اتومبيل مرا پر كنيد ببينيد چقدر جا مىگيرد؟
و ثالثا يك نفر را بياوريد كه از من پولى گرفته باشد.
به علاوه من به صورت قاچاق نيامدم بلكه از طريق قانونى آمده همانند ديگران مورد بازرسى دقيق قرار گرفتم.
بالاخره آن شب مرا رها كردند تا فردا صبح بازگردم، صبح فردا كه آمدم مرا سوار ماشين كرده با دو نگهبان به دهات اطراف فرستادند تا كتابها را جمع آورى كنم.
(١٩٨)
مفاتيح البحث: دولة ايران (1)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 189 190 191 192 193 194 195 197 198 199 200 » »»