چكيده انديشه‌ها (فارسي) - الدكتور محمد التيجاني - الصفحة ١٩١
چرا حضرت " يعقوب " به فرزندانش نگفت: خودتان از خدا طلب آمرزش كنيد و مرا واسطه قرار ندهيد، بلكه بر عكس آن را پذيرفت.
وهابى وحشت زده گفت: ما را به " يعقوب " چه كار، او پيامبر " بنى اسرائيل " بود و با آمدن شريعت اسلام شريعتش از بين رفت.
گفتم: از شريعت اسلام دليل مىآورم:
- * (ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جآءوك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما) * (1).
يعنى: " اگر آنها هنگامى كه به خود ظلم كردند نزد تو مىآمدند و از خدا آمرزش مىطلبيدند وپيامبر نيز برايشان آمرزش مىطلبد بى گمان خداوند را توبه پذير و مهربان مىيافتند ".
حاضرين در جلسه گفتند: بالاتر از اين دليلى نيست.
وهابى وحشت زده و شكست خورده گفت: اين حرف مال وقتى است كه او زنده بود اما الان چهارده قرن است كه آن مرد مرده است، وساطت در زمان حياتش جايز بود ولى پس از وفاتش خير. (2)

(1) سوره نساء، آيه 64.
(2) اولا: دليلى بر اين ادعا ندارند كه توسل در زمان حيات پيامبر (ص) جايز ولى بعد از وفاتش جايز نباشد، بلكه دليل بر خلاف آن داريم، زيرا حلال آن حضرت تا قيامت حلال، و حرامش تا قيامت حرام است، ثانيا: آنها نمىگويند توسل به پيامبر حرام است، بلكه مىگويند شرك است، اگر عملى شرك باشد هميشه شرك است، نه اينكه فقط بعد از وفات پيامبر (ص) شرك باشد.
(١٩١)
مفاتيح البحث: الشريعة الإسلامية (2)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 186 187 188 189 190 191 192 193 194 195 197 ... » »»