من ذلك شئ!! فأتيت أبا هريرة فسألته فصدق مقالته، (1) " عبد الله بن شقيق " مى گويد: روزى " ابن عباس " بعد از عصر براى ما خطبه خواند تا اين كه خورشيد غروب كرد و ستارگان آشكار شدند و عوام مى گفتند: الصلاة! الصلاة! (2) مردى از " بنى تميم " آمد و پشت سر هم مى گفت: الصلاة! الصلاة! " ابن عباس " او را عتاب كرد و گفت: آيا سنت پيامبر را مى خواهى به من ياد دهى؟! آنگاه گفت: پيامبر صلى الله عليه و سلم را ديدم كه بين نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا جمع فرمود. " عبد الله بن شقيق " گفت: از اين سخن " ابن عباس " چيزى در سينه ام ماند، لذا پيش " ابو هريره " رفتم و از او سؤال كردم.
او هم سخن " ابن عباس " را تأييد كرد.
حدثنا ابن أبى عمر حدثنا وكيع حدثنا عمران بن جدير عن عبد الله بن شقيق العقيلى قال: قال رجل لابن عباس: الصلاة! الصلاة! فسكت، ثم قال:
الصلاة! فسكت، ثم قال: الصلاة! فسكت، ثم قال:
لا أم لك! أتعلمنا بالصلاة وكنا نجمع بين الصلاتين على عهد رسول الله صلى الله عليه و سلم، (3) مردى به " ابن عباس " گفت: نماز! نماز! " ابن عباس " چيزى نگفت: او اين كلام را سه دفعه تكرار نمود و " ابن عباس " سكوت كرد و بعد در دفعهء سوم او را عتاب كرد و به او گفت: آيا نماز را به ما ياد مى دهى در حالى كه در دوره ء رسول الله صلى الله عليه و سلم بين دو نماز جمع مى كرديم.