نيست كسى را كه او را بنام يا به كنيت او ذكر كند تا زمانيكه ظاهر سازد خداوند دولت و سلطنت او را " چهارم: خبر صحيح مشهورى است كه آن را ثقة الاسلام در كافى و صدوق در عيون و كمال الدين و طبرسى در احتجاج از امام محمد تقى (عليه السلام) روايت كرده اند كه فرمود در خبرى طولانى كه حاصلش آنكه روزى امير المؤمنين (عليه السلام) در مسجد الحرام بود كه ناگاه مردى پيش آمد خوش هيئت و خوش لباس و سلام كرد و چند سؤال كرد و حضرت به امام حسن (عليه السلام) حواله فرمود، آن جناب جواب داد پس آن شخص گفت: اشهد ان لا إله الا الله و لم ازل اشهد بها و اشهد ان محمدا رسول الله و لم ازل اشهد بذلك.
آنگاه شهادت بر خلافت و وصايت آن جناب و يك يك از اوصياى آن حضرت داد تا آنكه گفت: شهادت مىدهم بر مردى از فرزندان حسن كه به كنيه نام برده نمى شود تا آنكه ظاهر شود امر او، پس پر كند زمين را از عدل را از عدل چنانچه پر شده از جور كه او قائم است به امر حسن بن على والسلام عليك يا امير المؤمنين ورحمة الله وبركاته. آنگاه برخاست و رفت.
پس حضرت به امام حسن (عليه السلام) فرمود: " در پى او برو، ببين به كجا مىرود. " پس حضرت فرمود كه: " او خضر بود " و در اين خبر شريف چند فايده است:
اول: آنكه نبردن نام شريف او از صفات معروفه آن حضرت بود كه تداول داشت در زمان انبياء و اوصياى گذشته.
دوم: آنكه از جمله تكاليف و معتقد اهل حق بود در جميع عصرها.
سيم: آنكه حكم ثابت است تا زمان ظهور و اختصاصى به زمان غيبت صغرى يا اوقات تقيه ندارد مطابق اخبار سابقه و آينده، و علامه مجلسي در بحار بعد از ذكر چند خبر كه تحديد فرمودند حرمت را تا زمان ظهور، فرموده:
كه اين تحديدات صريح است در نفى قول آنكه تخصيص داده اين را به زمان غيبت