حسن عسكرى (عليه السلام)، آنگاه فرمود:
" بعد از آن غايب گردد از مردمان، امامى از ايشان " جندل گفت: يا رسول الله حسن از ايشان غايب گردد؟
فرمود: " نه و لكن پسر او حجت، غائب گردد غيبتى طولانى " جندل گفت: نام او چه باشد؟
رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم) فرمود:
" نام برده نشود تا زمانيكه خداوند او را ظاهر سازد " دوم: حديث بيست و سيم، آنجا كه آن را صدوق و ديگران نيز به طرق معتبره از عبد العظيم حسنى روايت كرده اند كه او عرض عقايد ومعالم دين خود را خدمت حضرت امام على النقى (عليه السلام) كرد و امامان خود را شمرد تا آن جناب، پس حضرت فرمود:
" بعد از من امام و خليفه و ولى امر، فرزند من حسن است، پس مردمان را چگونه عقيدة است درباره خلف بعد از او؟ " گفت: بر چه وجه است آن، اى مولاى من؟
فرمود:
" از آن جهت كه نبينند شخص او را و حلال نباشد بر زبان آوردن نام او تا آنكه خروج كند و پرگرداند زمين را از عدل و داد آنچنانكه پر شده باشد از جور وظلم " سيم: حديث بيست و هفتم، آنجا كه از ابراهيم بن فارس نيشابورى روايت كرده كه چون خدمت حضرت عسكرى (عليه السلام) رسيد و حضرت حجت (عليه السلام) در پهلوى پدر بزرگوارش نشسته بود و از ضمير او خبر داد، پس از حال آن جناب پرسيد، حضرت فرمود:
" كه او فرزند من و خليفه من است بعد از من " تا آنكه گفت: پس از نام آن حضرت پرسيدم، فرمود:
" كه همنام و هم كنيه پيغمبر (صلى الله عليه وآله) است و حلال