و نقل شده است كه او هزار و سيصد سال عمر كرد. و انس بن مالك از پيغمبر گرامى (صلى الله عليه وآله) روايت مىكند كه او هزار و چهار صد و پنجاه سال زندگى كرد.
و نيز قرآن كريم به زنده بودن عيسى (عليه السلام) و بردن او به آسمان تصريح مىكند و رواياتى از طريق شيعه و سنى وارد شده است كه موقع ظهور حضرت مهدى (عليه السلام)، حضرت عيسى (عليه السلام) به زمين فرود آيد و پشت سر امام زمان (عليه السلام) نماز مىخواند. پس چگونه صحيح است كه زنده بودن مأموم را در زمان طولانى جايز دانسته اما زنده بودن امام را در زمان طولانى محال و غير ممكن بدانيم.
و درباره آدم (عليه السلام) هم گفته اند كه عمرش نهصد و سى سال بوده است چنان كه از تورات نقل شده است وشيث هم نهصد ودوازده سال عمر كرد و طبرسى در " اعلام الورى " ميگويد: شيعه و اصحاب حديث بلكه همه امت غير از معتزله و خوارج بر زنده بودن خضر اتفاق دارند و اكثر اهل كتاب هم بر همين عقيده اند.
و از زمخشرى در " ربيع الابرار " و از غير او نيز نقل شده است كه مسلمانان در زنده بودن چهار نفر از پيامبران متفق القولند، " ادريس و عيسى " كه در آسمانند و " الياس وخضر " كه در زمينند.
و قرآن كريم بر زنده بودن اصحاب كهف تصريح مىكند و مىفرمايد:
" پندارى تو آنان را بيداران در حالى كه آنها خفتگانند " سوره كهف آيه 17 آيا كدام شگفت انگيزتر است از اين دو، زنده بودن انسانى كه مىخورد و مىآشامد و راه مىرود و مىخوابد و بيدار مىشود و خودش را شستشو مىكند و به نظافت و پاكيزگى خود مىرسد، و يا چند نفر انسانى كه در آنها از اينها كه گفته شد اصلا خبرى نيست.
خلاصه: زنده ماندن انسان، ساليان سال هر چند هم طولانى باشد امرى