بن حكم و عيسى بن يزيد و محمد بن سائب كلبى از مورخين اهل خلاف نقل كرده اند كه او ششصد سال عمر كرده بود.
از جمله از معمرين أبو اكثم سيفى بن رياح تميمى است كه دويست و هفتاد سال عمر كرده بود وزمان اسلام را دريافت نمود و در اسلام او اختلاف كرده اند، بعضى گفته اند كه سوار شده آمد كه به خدمت رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم) مشرف شود بعضى از پسران او در بين راه او را بقتل آوردند در حالت تشنگى و گفته اند كه اين آيه در شأن او نازل شد:
" و من يخرج من بيته مهاجرا إلى الله ورسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على الله " (20) و بعضى گفته اند كه به شرف لقاى رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم) مشرف شد و در احوال او ذكر كرده اند كه در ميان عرب به حكمت ودانش او كسى نبود و چون خبر بعثت رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم) را شنيد بعضى از پسرانش را به خدمت آن حضرت فرستاد و سفارش بسيارى به او نمود كه با ادب و احترام خدمت آن حضرت مشرف شود و تعظيم نمايد او را كه از بهترين خانواده عرب است و عريضه به خدمت آن سيد كائنات عرضه داشت بدين مضمون كه:
پروردگارا اولا ابتدا به نام تو مىنمايم، اين مكتوبى است از بنده به سوى بنده ديگر، و بعد از آن نوشت كه:
از جانب تو پاره اى خبرها در خصوص ادعاى نبوت و رسالت بما رسيده نمىدانم اصل دارد يا نه؟ اگر به تو علمي رسيده است ما را نيز از خزينه علم خود شريك گردان والسلام. بعد از آن رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم) در جواب او نوشت كه:
" من محمد رسول الله (صلى الله عليه وآله) إلى اكثم بن سيفى، احمد الله اليك ان الله امرنى ان اقول لا إله الا الله اقولها وآمر الناس بها والخلق خلق الله والامر كله لله خلقهم واماتهم وهو ينشرهم واليه المصير او يتكلم باداب