الكنى والألقاب - الشيخ عباس القمي - ج ٣ - الصفحة ٢١
ومدحه بقوله:
يگانه فارس ميدان فرس فردوسي كه در محاربه غريده همچو شير عرين بران زمين كه قدم رانده شخص فطرت أو سخنوران أزل تا أبد نهاده جبين وقال: اسمه حسن بن إسحاق بن شرفشاه، ونقل منه هذه الاشعار التي تدل على تشيعه:
بگفتار بيغمبرت رآه جوي * دل از تيرگيها بدين آب شوي چه كفت آن خداوند تنزيل وحي * خداوند أمر خداوند نهي كه من شهر علمم عليم دراست درست أين سخن گفت پيغمبر است گواهى دهم كاين سخن رازاو ست توگوئي دوگوشم برآواز اواست منم بنده أهل بيت نبي ستاينده خاك پاي وصي اگر چشم داري بديگرسراي بنزد نبي ووصي گير جاي گرت زين بدآيد گناه من است چنين است وأين رسم رآه من است بدين زادهم وهم بدين بگذرم * چنان دان كه خاك پي حيدرم أبا ديگران مر مرا كار نيست * جزاين درمرا هيج گفتار نيست نبي وعلي دختر وهر دوپور * گزيدم وزان ديگرانم نفور دلت گربراه مايل است * تورا دشمن اندر خود دل است
(٢١)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 ... » »»