فهرست منتجب الدين - منتجب الدين بن بابويه - الصفحة ٣٦٧
آن يكى كشته به زهر و اهتزا در اهتزاز (1) آن يكى گشته بى دفع البلايا در بلا آن يكى را جان زتن گشته جدا اندر حجاز و آن دگر را سر جدا گشته زتن در كربلا آن كه دادى بوسه بر روى و قفاى او رسول گرد بر رويش نشست و شمر ملعون در قفا و آنكه حيدر گيسوان او نهادى بر دو چشم چشم او در آب غرق و گيسوان اندر دما روز محشر داد بستاند خدا از قاتلانش تو بده داد و مباش از حب مقتولان جدا خدمت آن كن كه فخر عترت پيغمبرست سيد سادات ذو الفخرين وتاج الاصفيا قبله اقبال بو طاهر مطهر بن على الامام بن الامام المرتضى بن المرتضا هست هر كس در سياست مفتخر و او مفتخر هست هر كس در رياست مقتدى و او مقتدا طالعش را هر زمان اقبال گويد السلام طلعتش را هر زمان خورشيد گويد مرحبا نيست اندر سيرت و راى و رسوم او خلل نيست اندر خاطر و خط و خطاب او خطا زد همايون روزگار او رعايا ايمنند روز و شب از حادثات روزگار پر جفا پيش حلمش ذره صغرى بود ميخ زمين پيش رويش عالم سفلى بود قطب سما فضل او بى غايت است و سر او بى غائله حال او بى منت است وجود او بى منتها

(1) كذا
(٣٦٧)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 362 363 364 365 366 367 368 369 370 371 372 ... » »»
الفهرست
الرقم العنوان الصفحة