خود را كه تازه مىسازد بلندتر كند از خانه همسايهها و اهل محله خود، نه از تمام شهر، پس هرگاه آن در مقام منفردى باشد معلوم نيست كه لازم باشد كه طول بناى خود را از بناى مسلمين پستتر كند و در مساوات با بناى همسايه خلاف است و حرمت آن معلوم نيست.
و اما هرگاه خانهاى از مسلمى بخرند كه مرتفع باشد از همسايگان، آن را به حال خود مىگذارند و هرگاه خراب شود و خواهد از نو بسازد، جايز نيست كه بلندتر كند و به هر حال ظاهر فتواى علما بلكه صريح آنها در خانه و همسايه خانه است.
اما عدم جواز مرتفع كردن خانه از باغ مسلمين، پس در آن، دليلى ظاهر نيست و اين يهودى كه باغى خريده و عمارت بايره در آن هست، كسى را نمىرسد منع از تعمير آن و بلند كردن از باغهاى مسلمين. بلى اگر خانههاى همسايه در آنجا باشد جايز نيست و مىتوانند قدر مرتفع را خراب گردانند.
453 - سؤال: مملكتى كه داخل مفتوح العنوه بوده باشد و مسلمين در آن مملكت، قراء و بيوتات جارى نموده و به مالكيت متصرف گرديده و بيع و شرى نيز نموده باشند و بعضى از قراء مزبوره خراب و لم يزرع و داخل موات و مدت متمادى در وقتى كه آباد بوده است سلاطين عصر متصرف گرديده به خالصه عمل نمودهاند و مشهور به وقف نيز مىباشد كه مشخص نمىشود كه بر چه وقف است و اثرى از خود محيى محل مزبوره موجود نيست، آيا اختيار محل معروضه با مجتهد عصر است يا اينكه هر يك از مسلمين آباد نمايند مختارند؟ محل مذكور را يكى از مسلمين، حال خواسته باشد آباد نمايد و به حليه آبادى بر آورده، موافق قانون شرع مقدس نبوى (ص) مىبايد، به چه نحو و به چه طريق رفتار نمايند؟
جواب: هر زمينى كه يد ملكيت بر آن ثابت شده، خواه در مملكتى باشد كه مفتوح العنوه باشد و خواه غير آن، محكوم است به ملكيت آن مالك، تا خلاف آن ثابت شود و فرقى نيست ما بين اينكه محيى به قصد تملك مالك شده يا به بيع يا غير آن. پس هرگاه