سيرى در الغدير (فارسي) - محمد أميني نجفى - الصفحة ٥٧
تاريخ نگارى و اسلام شناسى مستشرقين!
مستشرقين در طول حيات اسلام - خصوصا در سده اخير - كتب بسيارى پيرامون تاريخ اسلام تدوين نموده‌اند. هر چند كه بيشتر اين نوشته‌ها داراى ظاهرى فريبنده است ولى با كمى دقت و تأمل مىتوان به اين نتيجه رسيد كه تدوين بسيارى از اين كتابها، يا ناشيانه و يا با القاء اغراضى خاص توأم بوده است. در الغدير ضمن بررسى اين موضوع، يكى از اين نوشته‌ها به نام حيات محمد (ص) (تأليف اميل درمنگام) * مورد نقد و بررسى قرار گرفته است.
غديريه زاهى ابيات زير از غديريه ابو القاسم على زاهى (متوفى 352) انتخاب شده است:
لا يهتدى الى الرشاد من فحص * إلا إذا والى عليا وخلص ... ذاك الذى استوحش منه انس * ان يشهد الحق فشاهد البرص إذ قال من يشهد بالغدير لى * فبادر السامع وهو قد نكص فقال انسيت فقال: كاذب * سوف ترى ما لا تواريه القمص - كسى كه جوينده (راه كمال و) هدايت باشد - جز با دوستى خالصانه على - هدايت نخواهد شد.
-... على كسى است كه انس بن مالك از شهادت دادن حقيقت درباره او اجتناب نمود و لذا (به سبب نفرين آن حضرت) مبتلا به مرض پيسى شد.
- اين واقعه هنگامى بروز كرد كه على گفت: چه كسى به طرفدارى از من حديث غدير را شهادت مىدهد؟ (انس بن مالك با آنكه در غدير خم حضور داشت) سخن على را شنيد و از شهادت دادن خوددارى نمود.
- انس گفت: من (غدير را) به خاطر نمىآورم! على (او را نفرين نمود و) فرمود: اى دروغگو، به زودى (عيبى را در خود) بيابى كه پيراهنت آن را نپوشاند.
اشعارى كه فوقا ذكر شد اشاره به داستانى دارد كه بسيارى از حفاظ اهل سنت آن را نقل كرده‌اند. (1) خلاصه داستان اين است كه: روزى على (ع) برفراز منبر به مردم * (هامش) *. EMILE DERMENGHAM * (*)
(٥٧)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 ... » »»