كوتاه و حالت پريشان شود. خداوند عز وجل وصايت و امامت را در نسل حسين قرار داده و اگر مى خواهى بدانى، بيا نزد " حجر الاسود " رويم و حكميت به او وا گذاريم و از آن بپرسيم ".
حضرت باقر (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: اين گفتگو در مكه بود. پس با هم نزد حجر الاسود رفتند و امام سجاد به " محمد حنفيه " فرمود: " تو اول به درگاه خدا تضرع كن و از او بخواه كه حجر الاسود را براى تو به زبان درآورد و سپس از آن سؤال كن ". " محمد " هر چه در دعا اصرار كرد و از خداوند طلب نمود و سنگ را صدا كرد، جوابى نشنيد.
حضرت فرمود: " عمو! اگر تو وصى و امام بودى، جوابت را مى داد ".
" ابن حنفيه " گفت: اى فرزند برادر! شما دعا كن و از او سؤال بفرما. آنگاه على بن الحسين به آنچه مى خواست دعا كرد و فرمود: " تو را به آن كه پيمان اوصيا و پيمان امامت و پيمان همهء مردم را در تو قرار داده، سوگند مى دهم ما را از وصى و امام بعد از حسين بن على (عليه السلام) خبر ده ". پس سنگ حركتى كرد كه نزديك بود از جاى كنده شود و خداوند آن را به زبان آورد و گفت: خداوندا! وصيت و امامت بعد از حسين بن على (عليه السلام)، با على بن الحسين، فرزند فاطمه دختر پيامبر (صلى الله عليه وآله) است.
پس " ابن حنفيه " منصرف شد و حضرت سجاد را به امامت پذيرفت.
اين روايت به سندهاى متفاوت از حضرت باقر (عليه السلام) نقل شده است. (1)