است كه نهمين آن ها مهدى و قائم شان است. اينان و كتاب خدا از همديگر جدا نمى شوند، تا در حوض رسول خدا (صلى الله عليه وآله) بر آن حضرت وارد شوند.
امام على بن الحسين، زين العابدين (عليهما السلام) اثبات الهداة، ج 5، ص 218 " شيخ كلينى " از حضرت باقر (عليه السلام) روايت مى كند: وقتى كه حسين (عليه السلام) شهيد شد، " محمد بن الحنفيه " كسى را خدمت على بن الحسين (عليه السلام) فرستاد و با او در مكان خلوتى گفت: فرزند برادر! مى دانى كه پيغمبر (صلى الله عليه وآله) وصيت و امامت را پس از خود به أمير المؤمنين سپرد و سپس به حسن و حسين، و پدرت كشته شد و وصيت نكرد، و من عموى تو و برادر پدرت هستم و از جهت تولد از على (عليه السلام) و زيادى عمر و پيرى، از تو كه در سن جوانى هستى به امامت سزاوارترم. پس با من درباره ء وصايت و امامت نزاع مكن.
فقال على بن الحسين: يا عم! إتق الله ولا تدع ما ليس لك به حق، إنى أعظك أن تكون من الجاهلين. إن أبى يا عم! - صلوات الله عليه - أوصى إلى قبل أن يتوجه إلى العراق و عهد إلى في ذلك قبل أن يستشهد بساعة، وهذا سلاح رسول الله (صلى الله عليه وآله) عندى، حضرت سجاد (عليه السلام) جواب فرمود: اى عمو! از خداى بترس و آنچه حق ندارى، ادعا مكن. من تو را پند مى دهم از اين كه از نادان ها باشى. اى عمو! پدرم - درود خدا بر او باد - قبل از اين كه به عراق رود، به من وصيت كرد، و ساعتى قبل از شهادتش، درباره ء امامت با من عهد نمود.
اين اسلحه پيغمبر (صلى الله عليه وآله) است كه نزد من است.
سپس اضافه فرمود: " پس متعرض اين امر مشو كه مى ترسم عمرت