تشيع در تسنن (فارسي) - السيد محمد رضا مدرسي - الصفحة ٣٠١
قال ابوجهل: هل يعفر (1) محمد وجهه بين أظهركم؟ قال: فقيل:
نعم! فقال: واللات والعزى! لئن رأيته يفعل ذلك لأطأن على رقبته او لاعفرن وجهه في التراب. قال: فاتى رسول الله صلى الله عليه و سلم وهو يصلى. زعم ليطا على رقبته. قال: فما فجئهم منه الا وهو ينكص (2) على عقبيه ويتقى بيديه. قال: فقيل له: ما لك؟ فقال: ان بينى وبينه لخندق من نار وهولا واجنحة. فقال رسول الله صلى الله عليه و سلم لو دنا منى لاختطفته الملائكة عضوا عضوا، (3) " ابوجهل " به مردم گفت: آيا محمد جلوى روى شما صورتش را بر خاك مى گذارد؟ گفتند: بله! گفت: قسم به لات و عزى اگر او را ببينم كه چنين مى كند، گردنش را به پا مى مالم، يا صورتش را در خاك مى كنم.
در حالى كه پيامبر صلى الله عليه و سلم نماز مى خواند، نزد پيامبر آمد و خواست گردن مباركش را به پا بمالد. ابوهريره گفت: ابوجهل هيچ گاه براى آسيب رساندن به پيامبر بر مردم وارد نمى شد، مگر اين كه بر مى گشت در حالى كه دستانش را سپر خود مى كرد. به او گفته شد: تو را چه مى شود؟ گفت: بين من و بين او خندقى از آتش و بيم و هراس فراوان و پر و بالهايى است. پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمود: اگر او به من نزديك مى شد ملائكه او را تكه تكه مى كردند.
در پايان اين رساله چه به جاست كه از سلالهء نبوت و مشكات ولايت، امام صادق (عليه السلام) روايتى را بياوريم كه حدود مسجد را بيان مى كند:

1. يعفر، يسجد ويلصق وجهه بالتراب.
2. اى رجع يمشى الى الوراء.
3. صحيح مسلم، كتاب صفة القيامه، رقم 5005، مسند احمد، باقى مسند المكثرين، رقم 8475 (ترقيم العالميه).
(٣٠١)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 296 297 298 299 300 301 302 303 304 305 306 ... » »»