تشيع در تسنن (فارسي) - السيد محمد رضا مدرسي - الصفحة ٣١
السنن الكبرى، ج 8، ص 184 عن عاصم بن ضمرة، قال: سمع على رضى الله عنه قوما يقولون: لا حكم الا لله، قال: نعم! لا حكم الا لله (1) و لكن لابد للناس من امير بر او فاجر، يعمل فيه المؤمن ويستمتع فيه الكافر ويبلغ الله فيه الاجل، (2) على - خدايش از او خشنود باد - شنيد كه گروهى مى گفتند: حكم جز براى خدا نيست. گفت: بله! حكم جز براى خدا نيست، ولى براى مردم گريزى نيست از فرمانروا، خوب يا بد، تا در سايهء حكومت مؤمن به عمل خويش پردازد و كافر بهره‌مند گردد و خداوند مدت را به پايان مى برد.
الدر المنثور، ج 4، ص 194 اخرج ابن مردويه عن على رضى الله عنه، قال: قال رسول الله صلى الله عليه و سلم: * (يوم ندعوا كل اناس بامامهم) * (3) قال يدعى كل قوم به امام زمانهم و كتاب ربهم و سنة نبيهم، " ابن مردويه " از على - رضى الله عنه - نقل كرده كه پيامبر صلى الله عليه و سلم در تفسير آيهء شريفه كه مى فرمايد: " روزى كه بخوانيم همه

1. عبارت " لا حكم الا لله " متخذ از آيات قرآنى * (إن الحكم إلالله) * (الأنعام، آيهء 57، يوسف، آيهء 67 و 40) مى باشد كه خوارج آن را شعار خود قرار داده بودند. حضرت امير (عليه السلام) وقتى اين سخن آن ها را شنيد، فرمود: كلمة حق يراد بها باطل، سخن درستى است كه از آن مفهوم نادرستى قصد شده است. ر. ك: نهج البلاغهء صبحى، خ 40 و كلمات قصار ش 198. (ويراستار) 2. همچنين: المصنف ابن ابى شيبة الكوفى، ج 8، ص 735، ش 27، انساب الاشراف بلاذرى، ص 377، ش 449.
3. الإسراء، آيهء 71.
(٣١)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 ... » »»