معمولا سعى بر آن بود كه در هر فصلى، تصريح دانشمندان اهل تسنن نسبت به صحت حداقل بعضى از روايات آن فصل ذكر شود.
اين امر موجب مى شود خوانندگان اهل تسنن بدانند كه حتى در معتبرترين كتاب هاى خودشان، روايات متواتر و صحيحى وجود دارد كه امامت امامان دوازده گانه را به روشنى اثبات مى كند وعلى رغم همهء فشارهاى سياسى، فرهنگى، مالى و بدنى براى خاموش نمودن نور اهل بيت (عليهم السلام) و زدودن چنين رواياتى از قاموس احاديث نبوى (صلى الله عليه وآله) و منزوى كردن راويان چنين احاديثى، باز نور حقيقت از جاى جاى متقن ترين مجموعه هاى حديثى اهل تسنن پرتو افشان است، و هر كس را كه از چشمى بينا و دلى آگاه و وجدانى با انصاف و بيدار برخوردار است، از جام حقيقت سيراب خواهد كرد. همچنين براى خوانندگان اهل تشيع موجب افزايش ايمان و رسوخ بيشتر عقيده در ژرفاى دل هاى آنان مى شود، چون مى بينند كه حتى از كتاب هاى كسانى كه به امامت ائمهء اهل بيت (عليهم السلام) معتقد نيستند، امامت آن بزرگواران را مى توان اثبات كرد.
اما در مرحلهء اخير، گر چه از طريق اهل تسنن نيز نص بر اشخاص ائمه نقل شده است، و در كتاب هاى مفصل آمده است - و ما هم نمونه اى از آن ها را خواهيم آورد - ولى براى اتقان بيشتر، تعداد كمى از روايات شيعه را نيز - كه اندكى از بسيار و قطره اى از درياست - آورده ايم.
گفتنى است براى بررسى اسناد اين گونه روايات و گزينش احاديثى كه اعتبار بالاترى دارند، بايد بيشتر به سراغ رواياتى رفت كه راويان آن ها در سلسلهء اسناد روايات فقهى نيز قرار گرفته اند، زيرا به نظر مى رسد كه دانشمندان علم رجال به چنين رواياتى اهتمام افزون ترى داشته اند و لذا با سهولت بيشترى مى توان چنين راويانى را شناخت. البته باتوجه به كثرت