تشيع در تسنن (فارسي) - السيد محمد رضا مدرسي - الصفحة ١٨٨
" حميد طويل " مى گويد: " موسى " پسر " انس " به پدرش گفت: اى ابا حمزه! " حجاج " در اهواز براى ما خطبه خواند و ما با او بوديم. پس طهور را ياد كرد و گفت: " صورت‌ها و دستهايتان را بشوئيد و سر و پايتان را مسح بكشيد، براستى كه هيچ چيز از پسر آدم نزديك تر به خبث او نيست از پاهايش. پس باطن پاها و ظاهرشان وعراقيب (1) آنها را بشوئيد ". انس گفت: خدا راست گفت و " حجاج " دروغ گفت.
خدا مى فرمايد: " سر و پايتان را مسح كنيد ". " حميد طويل " گفت:
" انس " خودش هر گاه دو قدمش را مسح مى كرد، مرطوب مى نمود. (2) تمام روات اين حديث نيز توثيق شده اند، (3) كما اين كه " ابن كثير " در تفسير خود به صحت سند اعتراف مى كند.
چنان كه مى بينيد " أنس " صحابى رسول خدا (صلى الله عليه وآله) كسى را كه شستن پا را لازم مى داند و آن را شرعا در وضو واجب مى شمرد، تكذيب مى كند و معتقد است خداوند وظيفه را مسح قرار داده است.
عن أبى جعفر، قال:
إمسح على رأسك، (4) بر سرت مسح بكش.
عن الشعبى، أنه قال:
إنما هو المسح على الرجلين، ألا ترى أنه ما كان عليه الغسل

1. جمع العرقوب، قطر الغليظ فوق عقبه.
2. اين حديث را " سيوطى " در " الدر المنثور " ذيل آيه وضو، از طريق " سعيد بن منصور " و " ابن ابى شيبه " نيز نقل مى كند.
3. ر. ك: تهذيب التهذيب.
4. تفسير طبرى، جزء 6، ص 82.
(١٨٨)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 183 184 185 186 187 188 189 190 191 192 193 ... » »»