در طراحان و مؤسسان و مجريان حكومت واحد جهانى پديد نيايد، هيچگاه اين طرح هاى خوش خط و خال، نتيجه بخش نمىباشد و سرانجام ابزارى مىشود در دست " ابر قدرتها " آن هم براى محو حقوق مستضعفان و ملتهاى ضعيف و ناتوان جهان.
ولى به حكم " باش تا صبح دولتش بدمد " اين انديشه نشانگر يك نوع يأس و نوميدى در متفكران و انديشمندان جهان نسبت به كليه سازمانهاى بشرى و تشكيلات مادى است كه مدتها است متفكران ما چشم اميد به آنها دوخته اند و درمان دردهاى خود را از آن مىطلبند، در حالى كه اگر اين نوع سازمانها مايه درد و رنج نباشد، منبع خير و بركت نيست و همگى مصداق " مرا به خير تو اميد نيست، شر مرسان " مىباشد.
قيام مهدى عليه السلام و حكومت واحد جهانى:
در حالى كه ايجاد حكومت واحد جهانى بر بشر كنونى كه در اخلاق مادى فرو رفته و معنويات و احساسات پاك او نسبت به انسانها فروكش كرده است، به صورت يك آرزوى خام و رؤياى طلائى است، احاديث اسلامي، تشكيل حكومت واحد جهانى اسلام را از ويژگيهاى قيام مهدى موعود (عليه السلام) مىداند و مىرساند كه در پرتو عدل او، جهان تحت لواى يك حكومت، يك دولت، يك قانون، يك قدرت در مىآيد، و بساط تمام ابرقدرتها و فرعونها و قارونها و قارونكهاى زمان، از بزرگ و كوچك برچيده مىشود و پرچم عدل و داد، در سراسر جهان به اهتزاز در آمده و صفا و صميميت و عشق به انسان ها و بشرها جهان را فرا مىگيرد.
امام باقر (عليه السلام) مىفرمايد:
" إذا قام القائم ذهب دولة الباطل " (1) (آنگاه كه امام قائم قيام كرد، حكومتهاى باطل نابود مىشود)