از آنچه بر ما گذشته است كه مردمى بوديم ستمديده و بينوا. ما با فرماندهى شما لشگر هرقل را از شهر دفع مىكنيم. يهوديان گفتند به تورات قسم كه نگذاريم فرمانده روميان وارد شهر حمص گردد، و در اين راه مىكوشيم و بر روميان پيروز مىشويم مگر اينكه توانائى را از دست داده و مغلوب آنها شويم.
يهوديان، دروازه هاى شهر را بستند و به حراست و نگهدارى شهر همت گماشتند. هم چنين مردم ديگر شهرها نيز از يهوديان و نصارى كه با مسلمانان صلح كرده بودند گفتند: اگر روميان و پيروانشان بر مسلمانان غلبه كردند، چاره اى نيست جز اينكه ما به حال نخستين برگرديم و اگر نه تا آخرين نفر كه از مسلمانان باقى است ما در كنار مسلمانان خواهيم بود و با روميان خواهيم جنگيد.
هنگامى كه خداوند متعال، كفار روم را مغلوب و مسلمانان را پيروز كرد، شهرها را به روى مسلمانان باز كردند و با رقص و سرود و شادى به پيشواز مسلمانان رفتند. (30)