است، اينها معاصر يكديگر بوده اند و نيز با همديگر دوست و رفيق بوده اند و او ضمنا پيش نمازى مىكرد و مولوى مىرفته و در نماز جماعت او شركت مىكرده است. (8) و نيز مىگويد صدر الدين قونوى ربيب محيى الدين بوده است يعنى محيى الدين شوهر مادرش بوده و او به منزله بچه محيى الدين بوده است. ولى عارف بسيار عجيبى است يعنى مرد فوق العاده اى است كه افكار محيى الدين را در كتابهاى مختلف شرح و تفسير كرده، كتاب هم زياد دارد كه از جمله آنها كتاب " مفتاح الغيب " اوست. (9) مولوى در ديوان شمس تبريزى از رسول اكرم و امير المؤمنين على ابن أبى طالب و يازده فرزندش يكايك (صلوات الله عليهم) اسم مىبرد و درباره مهدى (عليه السلام) مىگويد:
مهدى سوار آخرين بر خصم بگشايد كمين * خارج رود زير زمين الله مولانا على تخم خوارج در جهان ناچيز و ناپيدا شود * آن شاه چون پيدا شود الله مولانا على (10) مخفى نماند اينكه محيى الدين و يا مولوى از دوازده امام (عليهم السلام) اسم برده اند و مهدى (عليه السلام) را فرزند امام حسن عسكرى (عليه السلام) دانسته اند هيچ وقت دليل تشيع آنها نمىشود، بلكه آنها و شايد عطار و سنائى و ابن فارض و بزرگانى از عارفان، از شاعران و يا غير شاعران چون درباره دوازده امام (عليهم السلام) به مرتبه خلافت باطنى قائل بوده اند از اينرو به فضايل و مناقب آنها پرداخته اند و آنها را به بزرگى و عظمت ياد كرده اند و دشمنى آنها را موجب خسران و زيان دانسته اند.
ابن عربى درباره اهل بيت مىگويد:
فلا تعدل باهل البيت خلقا * فاهل البيت هم اهل السياده فبغضهم من الانسان خسر * حقيقي وحبهم عبادة (11)