حكمت من است و بعد از او جعفر كه هر كس شك در او كند هلاك گردد ورد او رد من است و بعد از او موسى تا آنكه ريسمان حكم و تكليف من از خلق بريده نشود و حجت من بر مردم مخفى نماند و بعد از او امام هشتمين على، ولى وناصر دين من است و ديده او روشن كنم به فرزندش محمد كه خليفه و جانشين اوست و وارث علم ومعدن سر من و حجت من است بر بندگان من و بعد از او فرزندش على كه ناصر دين من و امين وحى من است و بيرون مىآورم از صلب او كسى را كه به سوى من دعوت كند و او حسن خازن علم من است پس كامل گردانم او را به پسرش كه رحمت خداست بر اهل عالم و وى را است كمال موسى و بهاء عيسى و صبر ايوب و دوستان او در نهان او خائف و مضطرب باشند و ايشانند دوستان من حقا.
ابن عبدوستى و ابن قتيبه هر دو به سند خود از ابى دلف و او از محمد بن على التقى (عليهما السلام) روايت كرده [اند] كه فرمود:
" امام بعد از من پسرم على است امرش امر من و اطاعتش اطاعت من و امام بعد از او پسرش حسن است امر او امر پدرش و قول او قول پدرش و اطاعت او اطاعت پدرش و بعد از او پسرش قائم به حق است كه انتطار او كشيده مىشود " عرض كردم كه چرا او را قائم مىگويند؟
فرمود كه " او بعد از آنكه ذكر او كم شود در ميان مردم و مردم مرتد شوند قيام به امر مىنمايد " عرض كردم چرا او را منتظر مىگويند؟
فرمود كه:
" او را غيبتى است ايامش بسيار و زمانش طولانى است و مخلصين او منتظر ظهور او مىباشند و ارباب شك منكر او مىشوند و منكرين به آن استهزاء مىنمايند و كسانى كه براى ظهورش تعيين وقت مىكنند دروغگو