مظلومترين پيامبر (فارسي) - سيد عليرضا حسيني - الصفحة ٧٥
جنازه را سر راه گذاشتند، ابن مسعود با كاروانى كه سرپرستى آن را داشت، آمد، نزديك بود شتر جنازه را لگد كند، پس غلام به پا خواست و گفت: اين ابوذر صحابى پيامبر ((صلى الله عليه وآله و سلم)) است، ابن مسعود شروع به گريه كرد، و گفت: صدق رسول الله ((صلى الله عليه وآله و سلم)) كه فرمود: راه مى روى تنها، مىميرى تنها، مبعوث مى شوى تنها (1).
بايد از تاريخ پرسيد:
1 - جرم ابوذر چه بود؟
2 - او هواى حكومت داشت؟ مگر پيامبر اكرم ((صلى الله عليه وآله و سلم)) زهد او را به عيسى بن مريم تشبيه نفرموده بود؟
3 - او دروغ مى گفت؟ مگر پيامبر اكرم به راستگوئى وى شهادت نداده بودند؟

1 - عن بن مسعود، قال: لما نفى عثمان اباذر الى الربذة، وأصابه بها قدره، لم يكن معه إلا امرأته وغلامه، فاوصاهما: أن غسلاني وكفناني وضعاني على قارعة الطريق، فأول ركب يمر بكم قولوا: هذا ابوذر، فأعينونا عليه. فوضعا، وأقبل ابن مسعود في رهط من العراق عمارا، فلم يرعهم إلا به، قد كادت الإبل أن تطأه. فقام الغلام، فقال: هذا ابوذر صاحب رسول الله ((صلى الله عليه وسلم)). فاستهل عبد الله يبكي، ويقول: صدق رسول الله ((صلى الله عليه وسلم)): تمشي وحدك، وتموت وحدك، وتبعث وحدك! سير اعلام النبلاء، ج 2، ص 77 و 78.
(٧٥)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 ... » »»