مظلومترين پيامبر (فارسي) - سيد عليرضا حسيني - الصفحة ٥٠
چانه‌اش را بر شانهء او نهاده بود و از بين شانه و سر حضرت با پيامبر به رقص زن رقاصه اى همراه با كودكان و اراذل نگاه مى كرد.
مثلا بخارى از عايشه نقل مىكند: روز عيدى چند نفر سودانى با وسائل لهو (درق وحراب) بازى مى كردند، من از پيغمبر خواستم، يا پيغمبر ((صلى الله عليه وآله و سلم)) به من فرمود: آيا دوست دارى تماشا كنى؟
گفتم: بلى. مرا پشت سر خود ايستاند، من هم صورتم را به صورتش نهاده بودم و او آنان را تشويق مى كرد (1).
و نيز در سنن ترمذى است، از عايشه: پيامبر اكرم ((صلى الله عليه وآله و سلم)) نشسته بودند كه صداى همهمه و هياهويى و فرياد كودكان را شنيدند از جا برخاستند، زن حبشى را ديدند كه مىرقصد و كودكان اطرافش را گرفته اند، پس فرمود: اى عايشه بيا و تماشا كن، آمدم چانه ام را بر شانهء رسول خدا ((صلى الله عليه وآله و سلم)) گذاشته و از بين شانه و سر آن حضرت به رقص آن رقاصه نگاه مى كردم... (2).

1 - عن عايشة... كان يوم عيد يلعب السودان بالدرق والحراب، فإما سألت النبي ((صلى الله عليه و سلم)) وإما قال:
تشتهين تنظرين؟ فقلت: نعم، فاقامني وراءه، خدي على خده، وهو يقول: دونكم يا بني أرفدة...
صحيح بخارى، ج 1، كتاب الجمعه، باب الحراب والدرق يوم العيد ص 169 دار المعرفة.
2 - عن عائشة قالت: كان رسول الله ((صلى الله عليه و سلم)) جالسا فسمعنا لغطا وصوت صبيان، فقام رسول الله ((صلى الله عليه و سلم)) فإذا حبشية تزفن والصبيان حولها، فقال: يا عايشة! تعالي فانظري، فجئت فوضعت لحيى على منكب رسول الله ((صلى الله عليه و سلم))، فجعلت أنظر إليها ما بين المنكب إلى رأسه،... سنن الترمذي، ج 5، ص 580، في مناقب عمر بن الخطاب ((رضي الله عنه)) حديث 3690.
(٥٠)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 ... » »»