مظلومترين پيامبر (فارسي) - سيد عليرضا حسيني - الصفحة ٤٩
و نسائى نقل كرد، كه عايشه گفت: با پيامبر ((صلى الله عليه وآله و سلم)) در كاسه گودى حلوا مى خورديم، كه عمر گذشت، پيغمبر ((صلى الله عليه وآله و سلم)) او را دعوت كرد، در هنگام خوردن حلوا، انگشتش به انگشتم خورد، پس گفت: - اوه - اگر پيامبر ((صلى الله عليه وآله و سلم)) از من اطاعت مى كرد هيچ چشمى شما را نمى ديد، آنگاه آيه حجاب نازل شد (1).
اين نسبت بىمبالاتى را همراه با افسانه‌هايى زنند به اوج خود رسانيده اند، گاه مى گويند: پيامبر اكرم ((صلى الله عليه وآله و سلم)) همسرش را بر شانه‌اش سوار كرده بود تا به لهو و رقاصى و بازى بنگرد، گاه مى گويند: همسرش صورت به صورت آن حضرت گذاشته در ملأ عام به تماشاى رقص و پايكوبى مى پرداخت، گاه مى گويند: همسر پيامبر ((صلى الله عليه وآله و سلم)) بر پشتش قرار گرفته و

1 - كنت آكل مع النبي ((صلى الله عليه و سلم)) حيسا في قعب، فمر عمر فدعاه فأكل، فأصاب إصبعه إصبعي فقال: حس - أوأوه - لو أطاع فيكن ما رأتكن عين، فنزل الحجاب، فتح الباري العسقلاني ج 8، ص 391.
(٤٩)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 ... » »»