اين رشته سر دراز دارد، همين قدر بس كه بزرگان اهل بصيرت هر گونه توجه به اثر گذشتگان را براى خود سر مشق زندگى قرار مىداده اند، از اينجاست كه علم الهدى در غرر الفوائد ودرر القلائد (1) وابو الفتوح در روض الجنان، وابو المحاسن در جلاء الاذهان، و غير ايشان نيز در غير آن كتب از بعض حكما و خطبا نقل كرده اند " سل الارض من شق انهارك وغرس اشجارك وجنى ثمارك فان لم تجبك حوارا اجابتك اعتبارا " و نظير آنست اين عبارت بعضى از صاحبدلان (هذه قبورهم وهذه قصورهم) در اينجا شاعر عرب نيكو سروده است:
تلك المعاهد والاثار والطلل * * * مخبرات بان القوم قد رحلوا (2) أبو الحسن بيهقى در اول تاريخ بيهق فصلى براى ذكر فوائد علم تاريخ منعقد كرده و مطالب سودمند بسيارى در آن درج فرموده از آن جمله گفته است:
(علم تواريخ علمى لذيذ است و مقبول و فايده هشاشت و بشاشت به ارزانى دارد و به ملامت و مسامت كمتر ادا كند، و خطوات خطرات از رسيدن به انتهاى آن عاجز نمانند، و بنان و زبان از تحصيل و تفصيل آن قاصر نگردد، و انقطاع به حكم مشاهده محسوسات بر مواد آن مستولى نشود، و از بساتين انس صدور و خطاير قدس قلوب نسيم عرف آن به خياشيم مىرسد، و آدمى مجبول است بر دوست داشتن احاطت علم او به احوال عالم كه بوده است و به چيزهاى وجودى دانستن و حال حاسه سمع در شنيدن اخبار و حكايات چون حال چشم از نگريستن در صورتهاى نيكو كمالى است سمع را در شنيدن تواريخ و اخبار كمالى است و از حواس ظاهر آدمى هيچ شريفتر از حاسه بصر و سمع نيست، وقيل في الامثال " لا تشبع عين من نظر وسمع من خبر و ارض من مطر " و در غريزت آدمى است اخبار و استخبار نبينى كه اگر كارى بزرگ