قابليت تطور نظام اسلام از بسيارى از نظام هاى ديگر بيشتر است. مشكل كشورهاى اسلامى اين نيست كه در آئين اسلام ابزار پيشرفت نيست، بلكه اين است كه متأسفانه در كشورها تمايل و اراده ى لازم براى استفاده از اين ابزار پيشرفته وجود ندارد، من با كمال واقع بينى درك مىكنم كه دين اسلام كليه مبادى و اصول لازم را براى پيشرفت و تكامل در بر دارد (1) بزرگترين افتخار و امتياز علمى شيعه در طول تاريخ باز نگاهداشتن باب اجتهاد است. مجتهدان شيعه حلقه هاى اتصالى ما بين سلسله امامان و شيعه ها هستند اين معنى سبب مىشود دين هميشه تازه و زنده بماند. با گذشت زمان و توسعه روزگار پيش برود. انتظار مىرفت فقه شيعه همه چيز را زير پر گرفته و درباره هر چيز بزرگ و كوچك حكم مشخصى داشته باشد و نسبت به كليه موضوعات تازه احداث حكمى پيدا كرده، تكليف مردم را روشن كند وفقهاى شيعه جواب گوى مسائل زمان و حلال مشكلات جهانى باشند.
و ليكن فقهاى شيعه به دليل وجود حكومت هاى جائر و جو تقيه و بر كنار بودن آنان از جريانات سياسى و نظامى و اقتصادى و صنعتى جوامع، فرصت نيافتند آن طورى كه بايد فقه را به طور گسترده، بحث و بررسى نمايند. بدين جهت فقه اسلامى در هر زمينه، متناسب با تطورات و تحولات زمان پيش نرفت و از هم سازى و هماهنگى با مسائل روز خصوصا در مسائل سياسى و اقتصادى و اجتماعى باز ماند و در كتاب هاى فقهى باب مخصوصى به طرز اداره مردم و سيستم حكومتى اسلام و مباشرت در امور و اموال عمومى و كفالت و احتياجات شهرى باز نگرديد و در بسيارى از مسائل مهم سياسى، اجتماعى، اقتصادى و حقوقى به حد كافى بحث نشد