ولا سعديك. پس چون تلبيه گفت غش كرد، و از راحلهاش بر زمين افتاد، و پيوسته اين حال تا پايان مراسم حج بر او عارض مىشد (1). 2 - شخصى به نام " افلح " كه از غلامان حضرت امام محمد باقر عليه السلام بوده، مىگويد: وقتى در خدمت آن حضرت به مكه رفتيم، چون آن بزرگوار داخل مسجد الحرام شد، چون به خانه كعبه نگريست، به گريه افتاد و صداى مباركش در ميان مسجد بلند شد من عرض كردم: پدر و مادرم فداى تو، مردم شما را مىبينند، خوب است كه صداى مبارك را كوتاه نموده، و آهسته تر گريه كنيد.
حضرت فرمود: واى بر تو! اى افلح، چگونه گريه نكنم، همانا اميد مىرود كه خداوند به سبب اين گريه، نظر رحمتى بر من فرمايد، و به آن سبب فرداى (قيامت) در نزد او رستگار گردم. پس آن حضرت دور خانه طواف فرمود، و بعد در نزد مقام ابراهيم به نماز ايستاد و به ركوع و سجود رفت، و چون سر از سجده برداشت موضع سجده آن بزرگوار از اشك ديدگانش تر شده بود (1).
3 - طاووس يمانى مىگويد: داخل حجر اسماعيل شدم، ديدم