غير از بهشت واز خبر سابق هم مستفاد شد كه در جهنم خانه از جمد دارد وروزى او مىرسد ودر خبر ابن ابى يعفور است كه قال ابو عبد الله ع ولد الزنا يستعمل ان عملا خيرا جزى به وان عمل شرا جزى به ومقتضاى اين خبر اين است كه بعد از موت او را تكليف مىكنند بهر نحو عمل كرد جزاى او را مىدهند وحق اين است كه ولد زنا با اظهار اسلام مسلم است وطاهر وجميع احكام اسلام بر او جارى است مگر آنچه خارج شده است بدليل از عدم جواز امامت ولو عادل باشد وعدم قبول شهادت وعدم ارث ونحو اينها واخبار داله بر نجاست او معرض عنها است با اين كه صراحت در نجاست ندارد كما لا يخفى على من راجعها اما كفر او پس دليلى ندارد وعمومات من اظهر الاسلام فهو مسلم شامل است وبر فرض حكم بنجاست او لازم نيست كه كافر باشد ودعوى اين كه مجبور بر كفر است كما ترى تنافى قواعد العدليه مع مخالفتها للوجدان وايا داخل بهشت خواهد شد يا نه واگر چه مقتضاى اخبار مذكوره عدم دخول او است لكن ضعف آنها ومنافات آنها با قواعد عدليه مانع از تعويل بر آنها است با اين كه ممكن است مراد عدم دخول بهشت معد از براى مؤمنين باشد بلكه از براى او بهشتى ديگر است غير از بهشت معهود وممكن است مراد قسم خاصى از ولد زنا باشد وان آن كسى باشد كه بغض ال محمد صلوات الله عليهم را داشته باشد وممكن است مراد كناية از بعض معاندين باشد حاصل اين كه اگر چه اين مسأله دخلى بعمل ندارد واعتقاد بان هم لازم نيست لكن مقتضاى قواعد عدليه اين است كه با فرض اطاعت وعبادت بعد از اسلام وايمان داخل بهشت هم بشود ولا تزر وازرة وزر اخرى بلى خباثت معنويه او معلوم است ولذا امامت وشهادت وقضاوت او صحيح نيست وغالبا هم از اهل خير نمىشود واين ضرر ندارد بان كسيكه از اهل خير ومحب اهل بيت باشد وجميع اعمال وافعال او بر وفق شرع باشد " چهارم " اين كه حرام زاده دشمن اهل بيت مىشود يا نه " جواب " كلية ندارد كه هر حرام زاده دشمن اهل بيت باشد بلى از اخبار مستفاد مىشود كه هر كس مبغض باشد حرام زاده است مثل قوله ص يا على لا يبغضك لا ولد زنا وعن الصادق ع لا يبغضنا الا من خبثت ولادته او حملت به امه فى حيضها پس هر مبغضى حرام زاده يا ولد حيض است لكن هر حرام زاده لازم نيست كه مبغض باشد ودر بعض اخبار است كه غلامى در زمان عمر در مسجد ديده شده ومعلوم شد كه ولد زنا است ودر صفين در ركاب أمير المؤمنين ع شهيد شد ودر بعض اخبار است كه جوانى از شيعيان امير المؤمنين در كوفه ولد زنا بود
(٢٥٦)