3 - افترائات شهرستانى در " الملل والنحل " كسى كه درباره مذاهب مىنويسد، بيش از هر كس ديگر بايد مراقب باشد كه مطالب نادرست و خلاف واقع در نوشتههايش راه نيابد، چرا كه با نوشتن يك سخن عارى از حقيقت، آبروى ملتى بىگناه را مىتوان بر باد داد. شهرستانى نه تنها به اين وظيفه بى توجه است بلكه در نوشتههاى خود دقيقا رفتارى ضد اين رويه را دارد.
نمونههايى از امانتدارى شهرستانى را در ذيل مىخوانيم!
شهرستانى مىگويد:
1 - " متكلم شيعى، هشام بن حكم مىگويد: على خدايى است واجب الاطاعه ".
2 - " هشام بن سالم (شيعى) مىگويد: خدا به صورت انسانى است كه قسمت بالايش تو خالى ومجوف، و قسمت پائينش تو پر است... خدا داراى حواس پنجگانه است و دست و پا و گوش و چشم و دهان دارد ".
3 - زرارة بن اعين (شيعى) مىگويد: خداوند قبل از خلق صفات نه عالم بوده و نه قادر، نه حى بوده و نه بصير، نه مريد بوده و نه متكلم ".
4 - " ابو جعفر محمد بن نعمان (شيعى) مىگويد: خدا نورى است به شكل انسان اما جسم نيست ".
5 - " يونس بن عبد الرحمن قمى (شيعى) فرشتگان را حامل عرش و عرش را حامل پروردگار مىداند ". (25) ....
اعتقادات شيعه در كتب آنها درج است و اين سؤال مطرح است كه چرا شهرستانى اين اقوال را به يكى از اين كتابها ارجاع نمىدهد. كار سترگ علمى شهرستانى در اين خلاصه مىشود كه دروغى را بسازد، سپس به فردى از جمله متكلمين شيعى نسبت بدهد، و عاقبت مانند يك دلقك، فرقه هشاميه وزراريه ويونسيه و غيره بسازد. اين فرقهها تا زمان شهرستانى كجا بودند؟! هشام بن حكم تقريبا در سال 190 هجرى وفات يافته وشهرستانى كتاب " الملل والنحل " خود را بعد از سال 500 هجرى * (هامش) * (25) الملل والنحل ج 2 / 185 - 188. (*)