چكيده انديشه‌ها (فارسي) - الدكتور محمد التيجاني - الصفحة ١١٠
تعقيب مىكرد خودش مىگويد:
- " شبى پيامبر (صلى الله عليه وآله و سلم) قبا و كفشش را در آورده خوابيد، مقدارى كه گذشت پنداشت من به خواب رفته ام، لباس را پوشيد و از خانه بيرون رفت و در را خيلى آهسته بست.
من هم به دنبالش به راه افتادم، او به سوى بقيع رفت پس از آن راهش را با سرعت به سوى ديگر گرفت من نيز به سرعت دنبالش رفتم، او دويد و من هم دويدم تا حركت را به سوى خانه آغاز كرد من زودتر رسيدم و خود را به رختخواب انداختم.
حضرت وارد شد و فرمود: " عايشه " تو را چه شده است؟
نفس مىزنى و مشكوك به نظر مىرسى، آنگاه ماجرا را به او گفتم، فرمود: پس آن سياهى كه جلوى خود ديدم تو بودى؟ گفتم:
آرى! " (1).
در جاى ديگر مىگويد:
- " رسول خدا را نيافتم، پنداشتم نزد يكى از كنيزانش رفته است، در جستجويش شتافتم، او را در حال سجده يافتم كه مىفرمود: " رب اغفر لي ما أسررت و ما أعلنت " يعنى: " خدايا آنچه پنهان كردم و آنچه اشكار نمودم را ببخش " (2).
5 - با رسول خدا (صلى الله عليه وآله) بى ادبانه برخورد مىكرد، " قاسم بن

(1) صحيح " مسلم "، كتاب الجنائز، باب 35 ما يقال عند دخول القبور، ح 2، ج 2، ص 2 - 1 - 670، ومسند امام " احمد بن حنبل " ج 6، ص 221.
(2) مسند امام " احمد بن حنبل "، ج 6، ص 147.
(١١٠)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 ... » »»