تشيع در تسنن (فارسي) - السيد محمد رضا مدرسي - الصفحة ٧٧
همچنان كه " معاويه " براى رد " ابن زبير " و " ابن عمر " و حمايت از وليعهدى " يزيد " ملعون گفت:
إنما كان هذا الأمر لبنى عبد مناف لانهم أهل رسول الله، خلافت فقط از آن فرزندان عبد مناف (جد مشترك بنى هاشم وبنى اميه) است، زيرا آن ها اهل رسول الله هستند.
" معاويه " در ادامه صحبت هايش اضافه كرد:
وقد أخرجك الله - يا بن الزبير وأنت يا بن عمر - منها، (1) اى فرزند زبير! البته كه خداوند تو را از خلافت خارج كرده و تو نيز اى فرزند عمر.
دقت كنيد " معاويه " چگونه به آن ها مى گويد خداوند شما را از گردونهء خلافت خارج كرده، اما وقتى نوبت به خودشان مى رسد، گويا نه از وحى خبرى هست و نه پيامبر (صلى الله عليه وآله) وصيتى فرموده است.
در پايان اين فصل فقط يك روايت را كه " قندوزى حنفى " درباره ء اسامى همهء امامان (عليهم السلام) ذكر كرده است، مى آوريم:
ينابيع الموده، ص 440 في فرائد السمطين بسنده عن مجاهد عن ابن عباس - رضى الله عنهما - قال: قدم يهودى يقال له: نعثل، فقال: يا محمد!
اسألك عن اشياء تلجلج في صدرى منذ حين، فان اجبتنى عنها اسلمت على يديك، قال: سل يا ابا عمارة! فقال: يا محمد... فاخبرنى عن وصيك

1. الامامة والسياسة، ج 1، ص 150
(٧٧)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 ... » »»