خدا ((صلى الله عليه وآله و سلم)) را غارت كنم و گريه نكنم؟ فاطمه فرمود: پس دست از اين كار بردار. گفت مى ترسم اگر من تاراج نكنم، ديگرى آن را بربايد (1).
و نيز نقل مىكند: كه سكينه ((عليها السلام) به يزيد فرمود: " يا يزيد أبنات رسول الله سبايا؟ " اى يزيد آيا دختران پيامبر به اسارت گرفته شوند؟
بالاخره، با چوب خيزران بر لب و دندان و بينى و چشم، سر بريده امام حسين ((عليه السلام)) زدن و بازى كردن با آن، چه تفسيرى مىتواند داشته باشد، جز ابراز كينه ديرينه از پدر و جد امام حسين (عليه السلام) و خاندان پيامبر ((صلى الله عليه وآله و سلم)) و انتقام كشتهگان مشركين قريش، چنان كه از ابيات يزيد استفاده مىشود، تعجب است، چرا رفتار ابن زياد در كوفه، با رفتار يزيد در شام همگون و مشابه است؟.