فهرست منتجب الدين - منتجب الدين بن بابويه - الصفحة ٤١٨
است، ولى كلمه " ديم " فعلا هم در شهر اراك و ساوه معمول و متعارف است مثلا مىگويند به اطفال برو دست وديمت را بشوى يعنى دست و رويت را بشوى (1).
نگارنده گويد: در غالب كتب لغت فارسى از قبيل " برهان قاطع " و " فرهنگ انجمن آراى ناصرى " و " آنندراج " و غيره به اين معنى تصريح شده است، فراجع ان شئت و نص عبارت انجمن آرا اين است مانك بر وزن دانگ بنون موقوف و كاف فارسى به معنى ماه، است عنصرى گفته:
به گرمى بديشان يكى بانك زد كران بانك تب لرزه بر مانك زد مانكديم نام مردى بوده و معنى تركيبى آن ماهرو مىباشد چرا كه ديم به معنى رو است.

(1) اكنون در قسمتى از گيلان و مازندران مخصوصا تنكابن به صورت (رخ) ديم مىگويند و كلمه ديم از لغات قديم فارسى است (مصحح)
(٤١٨)
مفاتيح البحث: النوم (1)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 413 414 415 416 417 418 419 420 421 422 423 ... » »»
الفهرست
الرقم العنوان الصفحة