إثنا عشر رسالة - المحقق الداماد - ج ٣ - الصفحة ٥
ادراك او كند نه در دنيا و نه در آخرت و ممكن ذاتى نيست كه حقيقت متقدسه او در هيچ ذهنى از اذهان مرتسم شود و هيچ مدركى از مدارك اشعرى از شاعر عاليه و سافله و عاقله و متخيله را به ادراك كنه ذات و دريافت نفس ماهيت و تصور مرتبه كمال كبرياى او را مىبوده باشد و وجوه و صفات حقيقيه در جناب احديت او زايد بر ذات نيست بلكه عين مرتبه ذات است و حقيقت واجب بالذات از ماهيتى وراء صرف وجود حق متعالى است و از شوايب ما بالقه و تدريج تقاقب و تغير و تبدل من جميع الجهات متقدس و متعزز است و محال است كه با موجودى از موجودات متحد يا متصل شود و در چيزى حلول كند و به موضوعى يا محلى قايم باشد و نيز محال است كه چيزى در او حلول كند و امكان ندارد كه محل حوادث باشد و عوارض متجدده على التعاقب بر ذات حق نام قدوسش متوارد شود تعالى عن ذلك كله علوا كبيرا نفس حقيقت واجب بالذات به حسب مرتبه ذات جمله اسماء حسنى را خواه اقامة و خواه سلبيه مستحق است بى تفاير جهات و تكثر حيثيات و نظام كل وجود جملگى عالم امكان فعل الله تعالى است و به جميع اجزا احادث است و هيچ چيز در سرمديت و چيزى ديگر غير او موجود نبود پس كل عالم بعد از عدم صريح به عنايت
(٥)
مفاتيح البحث: النوم (1)
الذهاب إلى صفحة: «« « 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 ... » »»
الفهرست
الرقم العنوان الصفحة