پرهيزگار زمان خود بشمار مىرفته و از شاگردان شمس الاسلام أبو محمد حسن سابق الذكر بوده است و كتابى نيكو در اصول و فروع بنام صراط المستقيم داشته است و شيخ منتجب الدين اين كتاب را بر او خوانده است و وى از پدران خود پشت به پشت روايت مىكرده است تا اينكه به أبو عبد الله حسين و ابو جعفر محمد صدوق مىرسيده است (1).
15) منتجب الدين أبو الحسن على. وى آخرين دانشمندى است كه از اين خاندان معروفست و پسر موفق الدين أبو القاسم عبيدالله بن شمس الاسلام أبو محمد حسن بن ثقة الدين حسن بن أبو عبد الله حسين بن أبو الحسن على بن حسين بن موسى بن بابويه بوده است. در برخى از كتابها نام پدرش به خطا عبد الله ضبط شده (2) و چون در برخى از مآخذ نسب او را درست ننوشته اند بعضى از مؤلفين او را از خاندان ديگرى پنداشته اند. وى يكى از مشاهير دانشمندان شيعه در قرن ششم و از محدثين معتبر و ثقة بشمار مىرود و از پدران خود پشت به پشت روايت مىكرده تا اينكه به صدوق مىرسيده و نيز از پسر عمش بابويه بن سعد سابق الذكر روايت مىكرده است و محمد بن محمد بن على حمدانى قزوينى از او روايت كرده است و وى را مؤلفات چند است از آن جمله " كتاب الاربعين عن الاربعين في فضايل أمير المؤمنين " و در اين كتاب چهل حديث را از چهل شيخ روايت كرده و به همين جهة نام آنرا الاربعين عن الاربعين گذاشته و نيز رساله اى در مواسعه بنام " العصرة " پرداخته كه در آن به ابن ادريس اعتراض كرده است و معروف ترين كتاب او همان كتاب رجال بنام " فهرست " است كه در آن احوال علماى شيعه را كه معاصر شيخ طوسى مؤلف فهرست و پس از او بوده اند تا زمان خود ضبط كرده است و يكى از معروف ترين كتابهاى رجال بشمار مىرود (3) وعلامه مجلسى در آغاز مجلد 25 بحار الانوار آنرا گنجانيده و در آن مجلد چاپ شده است. اين كتاب را منتجب الدين بنام عز الدين أبو القاسم يحيى بن ابى الفضل محمد الشريف المرتضى نوشته كه نقيب قم و رى و آبه بود و چون مؤيد الدين القصاب وزير ناصر خليفه عباسى در 591 به همدان و رى دست يافت و آن نواحى را گرفت و علاء الدين تكش خوارزمشاه به دفع او آمد و ابن القصاب پس از گرفتن خرقان و مزدغان و ساوه و آوه به رى آمد و اين شهر را نهب و غارت كرد و به همدان بازگشت و پس از سه ماه درنگ در همدان در اوايل شعبان 592 مرد خوارزمشاه در پى او به همدان رفت و در نيمه شعبان 592 سپاه وزير خليفه را شكست داد و قبر ابن القصاب را شكافت و سرش را از پيكر جدا كرد و با خود به خوارزم برد و شهرت داد كه در جنگ كشته شده است و به خراسان بازگشت و چون عز الدين يحيى نقيب رى و قم و آبه با ابن القصاب هم داستان بود خوارزمشاه پيش از رفتن به همدان يا در بازگشت از آن سفر در رى او را به خوارى بسيار كشت و پسرش شرف الدين محمد به بغداد گريخت و بوسيله نصير الدين ناصر بن مهدى كه پيش از آن نيابت پدر را داشته است و در همان واقعه رى به بغداد گريخته و پس از مردن ابن القصاب