متمكن از طهورين، در حكم غير متمكن از طواف است، آيا نمىشود ناسى شرط را در حكم ناسى اصل دانست؟ و همان طورى كه نسيان اصل طواف به موجب روايات صحيح معتبره قابل تدارك و جبران است، نسيان شرط را در حكم نسيان اصل، بدانيم؟
چه دليلى بر بطلان حج چنين آدمى است با آن كه به مقتضاى نفى حرج و حديث رفع، معذور است؟
ج - در فرض سؤال بعيد نيست كه نسيان شرط - طهارت - ملحق به نسيان اصل طواف باشد، وعلى هذا حج صحيح است، و بايد طواف حج و نماز آن و طواف نساء و نماز آن را با طهارت انجام دهد، و احتياطا سعى را نيز اعاده نمايد، و اگر از مكه برگشته و به وطن آمده، در صورت تمكن خودش، و الا نايب بگيرد تا طوافين و سعى را بجا آورد، هر چند در غير موقع حج باشد، و چون در اين مسأله به فتواى صحت از علماء اعلام بر خورد نكردهام، بلكه اطلاق كلماتشان، ظهور در بطلان دارد احتياط آنست كه سال ديگر خودش، و اگر خودش متمكن نيست نايب بگيرد تا حج تمتع بجا آورد، و تمسك به نفى حرج و حديث رفع در اين مورد به نظر حقير تمام نيست، و تفصيل آن محتاج به مجال و بحث بيشتر است.
516 س - شخصى سهوا غسل مس ميت را نكرده، بعد از اتمام اعمال حج در وطن يادش آمده كه غسل مس ميت را انجام نداده، آيا تكليف اين شخص، حج مجدد است يا نه؟