الغاية القصوى (فارسي) - لليزدي ترجمة الشيخ عباس قمي - ج ٢ - الصفحة ٤٢٩
السلام) مرويست كه فرمود نظر نكنيد بطول ركوع وسجود مرد زيرا كه خيريست كه بآن عادت كرده اگر آن را ترك كند از آن وحشت نمايد ولكن نظر نمائيد براستى گفتارش و واپس دادن امانتش واز دعوات راوندى منقولست كه حضرت رسول (ص) فرمودند كه ديشب در خواب ديدم كه دو نفر آمدند نزد من و مرا بردند بارض مقدسه كه ظاهرا مراد از آن شام باشد وذكر نمودند جمله از عجائب كه در آنجا ديدند واز آن جمله اين بود كه ديدند مردى را كه بر پشت خوابانيده وديگرى بر سر او ايستاده ودر دستش مانند عصائى بود از آهن كه سر آن كج باشد پس ميآمد بر يك طرف روى او و بآنچه در دستش بود ميزد از يك طرف دهانش تا قفايش و آن را قطعه قطعه وپاره پاره ميكرد و هم چنين بينيش و هم چنين چشمش تا قفاى آن آنگاه ميآمد بطرف ديگر و ميگيرد با او آنچه بطرف ديگر كرده بود واز اين طرف فارغ نميشد كه طرف ديگر صحيح وبحال اول برميگشت پس ميگرد با او آنچه كه در مرتبه اول كرده بود پس گفتم سبحان الله اين چيست خبر طولانى است ودر آخر آن ذكر شده كه آن دو نفر شرح نمودند براى آن حضرت آنچه را كه آن جناب ديده بود درآن شب از عجائب واشخاصى كه ايشان را عذاب ميكردند تا آنكه عرض كردند اما آن مرديكه رسيدند نزد او كه قطعه قطعه ميكردند دهانش تا قفايش وبينيش را تا قفا وچشمش را تا قفايش آن مردى است كه صبح از خانه‌اش بيرون ميرود پس دروغى ميگويد كه بافق ميرسد پس با او چنين كنند تا روز قيامت ودر بعضى از كتب معتبره اين خبر را چنين نقل كرده كه آن حضرت فرمود ديدم مردى را نزد من آمد وگفت برخيز با او برخواستم پس ديدم دو مرد را يكى ايستاده وديگرى نشسته ودر دست ايستاده مانند عصاى آهنى بود كه آن را در گوشه دهان آن نشته فرو ميبرد تا ميرسد ميان دو شانه او آنگاه آن را بيرون ميكشيد وبطرف ديگر فرو ميكرد پس چون بيرون ميكشيد طرف ديگر بر ميگشت بر حال اولى كه داشت پس بر آنكه مرا برخيزاند گفتم اين چيست گفت اين مرد دروغگو است كه در قبر عذابش كنند تا روز قيامت وبالجمله مفاسد وخرابى حال دروغگو بسيار است وشيخ استاد محدث نورى طاب ثراه در كتاب لؤلؤ ومرجان خلاصه مفاسد وآثار دروغ را كه از آيات واخبار استفاده كرده برشته مختصرى در آورده بجهت سهولت ودر نظر داشتن آن و آن مفاسد وآثار را بچهل عدد شمار كرده بدين طريق (1) دروغ فسق است لا رفث ولا فسوق دروغگو فاسق است آن جائكم فاسق ابنياء (2) دروغ قول
(٤٢٩)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 421 422 423 424 425 426 427 428 429 430 431 » »»