وجرى وان مار ماهى است وان ماهي است دراز ونرم وبي فلس ودعموص وان كرمي است سياه كه در آبها خصوص در راكد ان مىباشد وبهاب فرو مىرود وبيرون مىآيد وسنك پشت وخار پشت ووطواط كه شب پره باشد وبالجمله مناط در بطلان معامله در اين جا عدم منفعت محلله معتد بها است والا معامله بهانها صحيح وجايز خواهد بود چنانچه كفته شد پس بنابر اين جايز است خريد وفروش زالو وكرم ابريشم وزنبور عسل بشرطى كه مشاهده شود وتسليم ان ممكن باشد وفيل كه به استخوان ان منتفع مىتوان شد وجانوران درنده كه بهان شكار توان كرد با انتفاع از پوست ايشان توان يافت هر گاه قابل تذكيه باشند وجايز است خريد وفروش كربه باتفاق علماء " چهارم " از كسب حرام خريد وفروش چيزى است كه مقصود از او عمل كردن فعل حرام باشد مثل الات نوازندكى وسازها والات قمار ومثل فروختن انكور بكسى كه شراب از او بكيرد وفروختن چوب براي آنكه بت از او بتراشند وبعضى از علماء برانند كه حرام است فروختن انكور بهر كه شغل او شراب كرفتن است اگر چه بهاين قصد نفروشد ودر اين قول نظر است لكن احتياط ترك نشود وهم چنين جايز نيست اجاره دادن وفروختن خانه يا دكان بهمسلمان يا يهودى يا نصراني از براى اين كه در آنجا فعل حرام بجا اورند مثل آنكه شراب در آنجا بكيرند يا شراب بفروشد يا فواحشرا براى عمل نامشروع در آن جا بنشانند و هم چنين حرام است فروختن صلاح بدشمنان دين در حالت حرب يا در وقتى كه اراده حرب با مسلمانان داشته باشد و هم چنين جايز نيست فروختن صلاح بدزدان وراه زنان مسلمانانى كه جنك با مسلمانان ديگر مىكنند يا اراده جنكبا هم دارند " پنجم " از كسب حرام فروختن مال وقف است مطلقا خواه عام باشد يا خاص سواى انجائى كه استثنا شده چنانچه خواهد امد " ششم " خريد وفروش ترياق است بهجهت داخل بودن شراب وكوشت افعى در ان " هفتم " خريد وفروش هر چيز مشتبهي است كه اصل در او حرمت باشد مثل خريدن پوست وكوشت از دست كفار اما از دست مسلمانان جايز است اگر چه در ولايت كفار باشند و هم چنين حرام است خريد وفروش واستعمال پوست مرده وهر پوستى كه او را يافته باشند وحالش معلوم نباشد وهر گاه كمان به مرسد كه از دست مسلمان افتاده يا حيوانى كه اين پوست از او است بر وجه مشروع او را كشته اند جايز است استعمال كردن ان بشرطى كه در بلاد وارض مسلمانان افتاده
(٣٤٩)