الأصول الأربعة في ترديد الوهابية - حكيم معراج الدين - الصفحة ١٨
متم نوره ولو كره الكافرون و حال آنكه چراغى را كه ايزد برفروزد * اگر كس پف زند ريشش بسوزد ريش سوختن آسان است اما ايمان سوختن امر مشكل مؤلف رساله عفى عنه رموز اين كريمه و ديگر متعلق اين باب در رساله تهليليه خود به تفصيل و اشباع نوشته است من شاء فليرجع اليها كريمه وعلمك ما لم تكن تعلم وكان فضل الله عليك عظيما يعنى آموخت ترا آنچه نمىدانستى آنرا و فضل خدا بر تو اى نبى مكرم عظيم است لفظ ما تقاضاى عموم مىكند كه علوم اولين و آخرين داخل اين عموم مىتواند شد و در اين باب احاديث صحيحه نيز به مرتبه تواتر رسيده اند و چه عجب كسى كه فضل خدا بر او به نص قرآن عظيم باشد بايد كه چنين باشد ترديد است مر قول محرومان را كه مىگويند از علم او عليه الصلوة والسلام علم ملك الموت و علم شيطان زياده است كه به نص ثابت است اول سوال اين است كه آن كدام نص است كه دال بر عموم علم ملك الموت و شيطان است چرا آن نص را ظاهر نمىكنند واز اين نص مذكور چرا چشم بصيرت اينها كور است سعدى خوش گفت چشم بد انديش كه بر كنده باد * عيب نمايد هنرش در نظر، مؤلف از اين بحر بىپايان چه مقدار نوشته مىتواند كسى كه به متابعت او مرتبه محبوبيت در درگاه الهى حاصل مىشود خودش به كدام مرتبه محبوب و مقرب خواهد بود قل ان كنتم تحبون الله فاتبعوني يحببكم الله كسى كه اطاعت او عين اطاعت خدا باشد وصف قرب او به كدام زبان بيان مىتواند كرد من تطع الرسول فقد اطاع الله كسى كه امتثال امر و نهى او را حق تعالى سفارش مىكند عظمت قدر او را هم او مىداند ما آتاكم الرسول فخذوه وما نهاكم عنه فانتهوا اين بحث را به اين بيت ختم كنم
(١٨)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 ... » »»