و " عمر " به بهانه جوان بودن فرمانده كه هنوز صورتش مو در نياورده از حضور سرباز زدند (1).
پيامبر (صلى الله عليه وآله) از اين عملكرد سخت متأثر و عصبانى شدند و با حالت تب در حالى كه سر مبارك را بسته و پاها را به زور بر زمين مىكشيد از منزل خارج شده بر فراز منبر رفت و پس از حمد الهى فرمود:
- " اگر امروز در فرماندهى او تشكيك مىكنيد و طعنه مىزنيد قبلا نيز در فرماندهى پدرش طعنه مىزديد " (2).
5 - دوازده تن از اصحاب پيامبر (صلى الله عليه وآله) به بهانه دور بودن راه مسجد النبى از مال خودشان مسجدى ساختند و حضرت را جهت افتتاح آن دعوت نمودند.
اما خداوند سبحان نفاق آنان را روشن ساخت وپيامبر (صلى الله عليه وآله) را اين گونه آگاه كرد كه:
* (والذين اتخذوا مسجدا ضرارا وكفرا وتفريقا بين المؤمنين وإرصادا لمن حارب الله ورسوله من قبل وليحلفن إن أردنا إلا الحسنى والله يشهد إنهم لكاذبون لا تقم فيه أبدا) * (3).