اى كانون شعشه قدس پرتو افشان اى سر عظيم بخوان و اى اسم اعظم بدم اى مسيح المسيحا و اى موعود موعودها، جمال خويش ز اهل نظر دريغ مدار اى راز بزرگ تجلى چهره بنما، اى كعبه عشاق نمايان شو و اى قبله جانها عيان گرد اى فجر صادق سر زن و اين شب يلدائى و ديجور فراق را سينه بشكاف اى ناجى مستغرقين برخيز و ما را از اين گرداب هايل و مخوف سكون به ساحل حركت رهنمون باش اى اميد رهايى بشتاب و بستگان قفس خاكدان تنگ را وا رهان اى تالى قرآن بيا و اى صاحب ذو الفقار برخيز اى خضر، گمگشتگان را درياب و از گردنه هاى مخوف و پرتگاه هولناك ماندن و پوسيدن و دهليزهاى يأس و كوير حرمان به مشكوة هدايت هادى باش، ما از تو نداريم به غير از تو تمنا.
سنة الهجر سنة وسنة الوصل سنة و انشاء الله روزى اين انتظار، كه واژه اى ژرف، فلسفه اى سترگ و عقيده اى بس عظيم در فرهنگ منتظران و مهدى طلبان تاريخ تشيع است با وزش نسيم جان بخش وصل و شميم جانفزاى تقرب، فصل وصل را نويد و ديدار يار غايب از نظر را در پى خواهد داشت.
امواج اين واقعه بزرگ در جام زرين خورشيد خواهد ريخت و رايحه عشق از كران تا بيكران آباديها و دشت و صحراها از دولت طلعت يار وزيدن خواهد گرفت، تسنيم شور و سلسبيل جذبه و كوثر صفا و معنويت از سرچشمه هاى عشق وعرفان جارى شده و زمزم زمزمه شور انگيز لا إله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله در جام بلورين جانهاى مشتاقان موج خواهد زد.
ترنم نو اى دلنشين بلال عشق در سحرگاهان روحانى و نيمروزها و