مظلومترين پيامبر (فارسي) - سيد عليرضا حسيني - الصفحة ٢٧
برآورد: اى سوده! بدان به خدا قسم تو نمى توانى خود را از ما پنهان كنى، ببين چگونه خارج مى شوى، عايشه مى گويد: سوده از مقصودش منصرف شد، به سوى پيامبر ((صلى الله عليه وآله و سلم)) بازگشت، آن حضرت در خانه من مشغول شام خوردن بود، در دستشان استخوانى بود كه گوشتهاى آن را تناول مى فرمود، سوده ام المؤمنين وارد شد و گفت: يا رسول الله من براى حاجتم خارج شدم، پس عمر به من چنين و چنان گفت:... پس فرمود: شما اجازه داده شده‌ايد كه براى قضاء حاجتتان خارج شويد " (1).
چه قدر بر حضرت رسول خدا ((صلى الله عليه وآله و سلم)) دشوار است كه همسرش ام المؤمنين سوده بيايد، و بگويد: فلانى به من چنين و چنان گفته است، با وجود اينكه سخت مى كوشيده تا خود را از نامحرمان

1 - صحيح بخارى، كتاب التفسير، باب 450 حديث 1220... عن عايشه رضى الله عنها قالت خرجت سودة بعد ما ضرب الحجاب لحاجتها، وكانت امرأة جسيمة لا تخفى على من يعرفها، فرآها عمر بن الخطاب، فقال يا سوده! اما والله ما تخفين علينا، فانظري كيف تخرجين، قالت:
فانكفأت راجعة ورسول الله ((صلى الله عليه و سلم)) في بيتي وإنه ليتعشى وفي يده عرق، فدخلت فقالت: يا رسول الله! إني خرجت لبعض حاجتي، فقال لي عمر: كذا و كذا، قالت فأوحى الله إليه ثم رفع عنه وإن العرق في يده ما وضعه فقال: إنه قد أذن لكن أن تخرجن لحاجتكن.
(٢٧)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 ... » »»