كند و بگيرد و به حج برود. مگر مديون نتواند بپردازد كه در اين صورت مطالبه جايز نيست و مستطيع نمىشود. ولى اگر بتواند دينش را به مقدار كمتر بفروشد و به صورت نقد در آورد و مقدار كمتر براى حج كافى باشد مستطيع است و بايد به حج برود.
و هم چنين اگر وقت طلب او نرسيده و مديون بخواهد بپردازد، لازم است طلبكار آن را بگيرد و مستطيع مىشود، و در اين صورت مطالبه واجب نيست، مگر آن كه يقين داشته باشد كه اگر مطالبه كند مديون حاضر به پرداخت آن مىشود.
مسأله 20 - لازم نيست شخص غير مستطيع مصارف حج را قرض نمايد و اگر چه اداء آن بعد از قرض كاملا آسان باشد لكن چنانچه قرض نمايد و اداء آن آسان باشد حج واجب است و از حجة الاسلام كفايت مىكند.
مسأله 21 - كسى كه مخارج حج را دارد و بدهى نيز دارد، چنانچه بدهى او مدت دار باشد، و مطمئن است كه در وقت اداى بدهى، تمكن از اداى آن را دارد، واجب است به حج برود، و همچنين در صورتى كه وقت اداى بدهى رسيده، لكن طلبكار راضى به تأخير اداء باشد و بدهكار مطمئن است كه در وقت مطالبه مىتواند بدهى را اداء نمايد. اما در غير اين دو صورت وجوب حج تخييرى خواهد بود يعنى مخير است بين حج و اداء دين و در صورت انجام حج، از حجة الاسلام كفايت مىكند.