الطب الكبير يا فرشته نجات (فارسي) - محمد سرور الدين - الصفحة ٣٢٣
وچشم ها وبينى ومنخره ها ودهان را براى سر مقرر فرمود واين منطقه را تحت حكومت خون قرار داد وبعد سينه وريه را به بلغم وشكم را به صفرا وجهازات تناسلى واسافل اعضاى آدميزاده را به سودا سپرد وبدين ترتيب (وظايف الاعضاى تشريحى) را تنظيم فرمود.
* (هامش) طب وبهداشت در اسلام. (*) امام است كه مسئول ارشاد مردم بسوى مصالح معاد ومعاششان است. امام است كه رهبرى خلق را از جانب خداوند متعال با وساطت رسول اكرم بعده گرفته است وبهمين جهت امام همان جعفر بن محمد الصادق (ع) در قلب عالم امكان نشسته بود واز اقطار جهان سيل مسائل بسوى او روان بود، مسائل دينى، مسائل دنيوى وحتى مسائلى كه مربوط به طب وبهداشت بود باز هم بحضور وى رجوع مىشد. چه بسيار مردم دردمند وبيمار بخدمت او شرفياب مىشدند واز علم اعلاى او بخاطر شفاى خويش استمداد و استفاده ميكردند.
ابوعبدالله جعفر بن محمد (ع) طبيب دردها ومرض هاى مردم بود واين عجب نيست زيرا آنكس كه طبيب جانهاست چگونه نمى تواند طبيب جسم ها باشد.
احاديثى كه از مقام مقدس او در علم طب روايت شده ميپردازيم:
1 - سردرد: داود رقى مىگويد: مرد خراسانى كه عازم مكه بود در محضر امام (ع) شرفياب شد ومسألة اى از مسائل دين بعرض رسانيد، حضرت آن مسألة را برايش تفسير وتحليل فرمود. بعد عرض كرد: يابن رسول الله! از خراسان تا اينجا بسر دردى دچارم كه ناراحتم ميدارد. فرمود: به حمام برو پيش از هر كار هفت كف از آب گرم بر سرت بريز ونام خدا را هر بار بر زبان آر. اين سردرد برطرف خواهد شد.
2 - زكام: مردى زكام گرفت امام به او فرمود: زكام صنعتى از صنايع حق و لشگرى از سپاه خداست كه بسوى تو آمده تا ترااز علت ديگرى نجات بخشد، اگر ميخواهى اين زكام برطرف شود به وزن يك (دانق) از (شونيز) ونصف دانق از (كندس) * (هامش) 1 - كندس (با كاف ودال مضموم) ريشه گياهى است كه پوستش سياه ومغزش زرد است بويش بسيار تند وعطسه آور است وآنرا (عود العطاس) چوب عطسه آور هم مىنامند. (*)
(٣٢٣)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 318 319 320 321 322 323 324 325 326 327 328 ... » »»