جلالت و شايستگى امام حسن (ع) شدهاند. لذا معاويه بر آن شد كه هر طور شده امام را به قتل برساند. معاويه چندين بار به امام حسن (ع) زهر خورانيد ولى در اين كار موفق نبود. (21) عاقبت به وسيله جعده، حضرت را به شهادت رسانيد. (22) معاويه به جعده (همسر امام حسن) قول داد كه اگر شوهر خود را با زهر بكشد 100 هزار درهم به او داده و وى را به ازدواج پسرش يزيد در آورد. (23) زهرى كه آخرين بار به امام دادند آن چنان مهلك بود كه اما سلام الله عليه 40 بار لختههاى خون را بالا آورد و در حالى كه آن را در طشت مىريخت (24) فرمود: " بارها به من زهر دادند ولى در هيچ كدام مثل اين بار صدمه نديدم (ديگر) جگرم پاره پاره شده است ". (25) حسين بن على - در حالى كه مىگريست (26) - به برادر مىگفت: " برادر جان، من قتل تو را قبل از دفن تو خواهم كشت و اگر نتوانم به سرزمين او بروم كسانى را براى كشتنش خواهم فرستاد ". امام حسن گفت: " اى برادر من، اين دنيا شبهائى است كه از بين مىرود، قاتل مرا (به حال خود) بگذار تا روزى كه من و او در مقابل خدا قرار گيريم... " (27) پس از شهادت امام حسن (ع)، معاويه 100 درهم به جعده داد ولى او را به ازدواج يزيد در نياورد. معاويه به جعده گفت: " مىترسم همان بلائى كه بر سر فرزند رسول خدا آوردى بر سر فرزند من نيز بياورى "! (28) هنگامى كه خبر شهادت آن امام مظلوم را به معاويه دادند، وى از خوشحالى سجده شكرى نمود (29) و گفت: " (اكنون) دلم آرام * (هامش) * (21) تاريخ ابن عساكر ج 4 / 225، 226، البداية والنهاية ج 8 / 43.
(22) تاريخ ابن عساكر ج 4 / 225، 226، الاستيعاب ج 1 / 141.
(23) مقاتل الطالبين ص 29، تذكرة الخواص ص 221، نزل الابرار ص 83، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 4 / 4، 11، 17، ط قديم [= ج 16 / 11، 29، 49 ط جديد].
(24) حياة الحيوان ج 1 / 73، تاريخ ابن عساكر ج 4 / 226، البداية والنهايه ج 8 / 43، ربيع الابرار ج 4 / 208.
(25) السيرة الحلبيه ج 3 / 324، ربيع الابرار ج 4 / 208، 209. همچنين مراجعه شود به تاريخ ابن عساكر ج 4 / 226.
(26) تاريخ ابن عساكر ج 4 / 226.
(27) البداية والنهاية ج 8 / 43.
(28) اين عبارت معاويه به نقل از ابو الحسن مدائنى است. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 4 / 4 ط قديم [= ج 16 / 11 ط جديد]. همچنين مراجعه شود به مقاتل الطالبيين ص 29، تذكرة الخواص ص 195، نزل الابرار ص 83.
(29) محاضرات راغب اصفهانى ج 2 / 224، العقد الفريد ج 2 / 303، ربيع الابرار ج 4 / 209. (*)