مصادقة الإخوان (فارسي) - الشيخ الصدوق - الصفحة ٤١
و فرمود اى ابان اين مرد تو را مىخواهد؟ گفتم آرى فرمود كيست گفتم مردى است از ياران ما، فرمود آيا او بر همان دينى است كه تو دارى گفتم آرى فرمود طواف را قطع و با وى برو گفتم اگر چه طواف واجب باشد فرمود آرى ابان گفت با آن مرد رفتم و دوباره نزد امام آمدم و از وى پرسيدم و گفتم از حقى كه مؤمن بر مؤمن دارد مرا آگاه كن فرمود اى ابان از اين در گذر و نخواه و بر زبان مياور گفتم فدايت شوم و مكرر پرسيدم فرمود اى ابان بايد نيمى از دارائى خويش را به او دهى آنگاه امام حالى كه مرا دست داد دريافت وفرمود مگر نمىدانى كه خداوند از خود گذشتگان را ياد كرد گفتم آرى فرمود تو اگر مال خويشتن با او قسمت كنى تازه از خود نگذشتى و او را بر خود ترجيح ننهادى، گاهى او را بر خود برترى مىدهى و از خود مىگذرى كه از نيمه ديگر هم بوى بخشى.
3 - ابن اعين گفت كه برخى از ياران ما نامه نوشتند و از ابى عبد الله (ع) چيزهائى پرسيدند و به من دستور دادند كه از وى درباره حقى كه مسلمان بر برادر دارد بپرسم، من از او پرسيدم پاسخى نداد - چون آمدم كه وى را وداع كنم گفتم از شما پرسش كردم و پاسخى نشنيدم فرمود مىترسم كافر شويد همانا سخت ترين چيزى كه خداوند بر آفريدگان خود واجب كرده سه خصلت است: نخست اينكه از خود درباره ديگران انصاف دهد به حدى كه در حق برادر خود چيزى را نپسندد مگر آنچه براى خود مىپسندد ديگر آنكه با برادر در مال برابرى كند. سوم آنكه در هر حال خدا را به ياد آرد و اين به گفتن سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله نيست بلكه ياد خدا او را از ارتكاب حرام باز دارد.
4 - از ابى عبد الله پرسيدند حق مسلمان بر مسلمان چيست؟ فرمود هفت حق است كه همه بر وى واجب و اگر چيزى از آنها را ضايع سازد از دوستى و طاعت خداوند بيرون رفته و حق خدا را نگذارده باشد. به امام گفتم فدايت گردم آنها چيستند فرمود اى معلى من با تو مهربانم مىترسم آنها را ضايع كنى و نگاه ندارى و بدانى و بكار نبندى به او گفتم توانائى جز به خدا نيست فرمود و آنچه را كه براى خود نمىپسندى بر او هم نپسندى.
(٤١)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 ... » »»
الفهرست
الرقم العنوان الصفحة
1 باب أصناف الأخوان 30
2 باب حدود الأخوة 30
3 باب الشفقة على الأخوان 32
4 باب اتخاذ الأخوان 32
5 باب اجتماع الأخوان في محادثتهم 32
6 باب مواساة الأخوان بعضهم لبعض 36
7 باب حقوق الأخوان بعضهم على بعض 38
8 باب الأخ مرآة أخيه 42
9 باب اطعام الأخوان 42
10 باب تلقيم الأخوان 46
11 باب منفعة الأخوان 46
12 باب استفادة الأخوان 46
13 باب المؤمن أخو المؤمن 48
14 باب إفادة الأخوان بعضهم بعضا 48
15 باب هجر الأخوان 48
16 باب استيحاش الأخوان بعضهم من بعض 48
17 باب محبة الأخوان 50
18 باب ثواب التبسم في وجوه الأخوان 52
19 باب ثواب قضاء حوائج الأخوان 52
20 باب النهى عن سؤال الأخوان الحوائج 54
21 باب زيارة الأخوان 56
22 باب العناية بالأخوان 58
23 باب مصافحة الأخوان 58
24 باب ادخال السرور على المؤمن 60
25 باب البخل على الأخوان 62
26 باب الشكوى إلى الأخوان 62
27 باب ثواب من فرح أخاه 64
28 باب لقاء الأخوان بما يسوءهم 64
29 باب بر الأخوان 64
30 باب السعي في حوائج الأخوان 66
31 باب ثواب إقالة الأخ أخاله 72
32 باب اختبار الأخوان 72
33 باب الثقة بالأخوان 72
34 باب صدق الإخاء 72
35 باب السعي في حوائج الأخوان بغير نية 74
36 باب استذلال الأخوان 74
37 باب من دهن أخاه 74
38 باب حب الأخوان 74
39 باب الوقيعة في الأخوان 76
40 باب الدعاء للأخوان 76
41 باب ملاطفة الأخوان 78
42 باب كسوة الأخوان 78
43 باب من يجب اجتناب مؤاخاته 78